نویسنده‌ای که «رستم» را عاشق کرد

«دوست دارم «رستم» که قهرمان شاهنامه است، خسته از جنگ، شمشیر و سپر و رخش را کنار بگذارد و برود دنبال عشق و... عاشق شود!»

نویسنده‌ای که «رستم» را عاشق کرد

به گزارش چابک آنلاین به نقل از ایسنا، این یکی از ایده‌های علی رفیعی بود برای اجرای نمایشی درباره قهرمان شاهنامه که البته همچون بسیاری ایده‌های دیگر، هنوز روی صحنه جان نگرفته است. سال‌ها پیش رفیعی این رویا را با محمد چرم‌شیر در میان گذاشت. هنوز در کار گفتگو بودندکه برقی به چشمان همیشه جستجوگر چرم‌شیر دوید و دیرزمانی نگذشت که نمایشنامه بسیار زیبایی به نام «روایت عاشقانه‌ای از مرگ در ماه اردیبهشت» را برای آقای کارگردان آورد.

امروز، ۲۱ شهریور ماه، سالروز تولد محمد چرم‌شیر است؛ نویسنده‌ای گشاده‌دست و معلمی دلسوز که نه اهل جار است و نه جنجال. بزرگ‌ترین لذتش شاید نوشتن باشد آنچنان که علی رفیعی درباره او گفته است که هرگز کسی را ندیدم که برای زندگی کردن این اندازه به نوشتن نیاز داشته باشد.

چرم‌شیر البته فقط به نوشتن نیست که زنده است. او شاید مسیح‌وار جور همه ما را می‌کشد در خواندن، دیدن و شنیدن. کمتر کسی را بتوان چون او یافت که همواره مشغول خواندن باشد، با ولعی غریب فیلم ببیند و با دقتی کم‌نظیر اطراف خود را از آدم‌ها و رفتارهایشان تا اشیاء و رویدادها یا هر چیز دیگری را ببیند، همچنانکه در گوش کردن هم حوصله‌ای کم نظیر دارد.

نمایشنامه‌های زیبایش را کارگردانانی چون علی رفیعی، آتیلا پسیانی، فرهاد مهندس‌پور، حسن معجونی، محمد عاقبتی، عباس غفاری، زنده‌یاد رضا حداد و ... روی صحنه برده‌اند و شماری از بازیگران شناخته شده از رضا کیانیان و رویا تیموریان تا سیامک صفری، از سهیلا رضوی تا پانته آ بهرام و علیرضا خمسه، از افشین و هدایت هاشمی تا ستاره اسکندری و نوید محمدزاده، از ستاره پسیانی و نگار عابدی و بابک حمیدیان تا داریوش موفق و همون برق‌نورد و علی سلیمانی و ... شخصیت‌های آثار او را جان بخشیده‌اند.

محمد چرم‌شیر که از نوجوانی دست به قلم دارد، در کارنامه هنری خود نگارش آثاری همچون «در مصر برف نمی‌بارد»، «شیش و بش»، «کبوتری ناگهان»،«می‌بوسمت و اشک»، «خواب بی‌وقت حوریه»، «آسمان روزهای برفی»، «شبانه»، «رقص مادیان‌ها»، «حقایقی درباره یک ماهی مرده»، «پروانه و یوغ»، «می‌خواستم اسب باشم»، «باغبان مرگ»، «همه چیز می‌گذرد، تو نمی‌گذری»، «عرق خورشید، اشک ماه»،«شاهزاده اندوه»، «رؤیای بسته‌شده به اسبی که از پا نمی‌افتد»، «کسی نیست همه داستان‌ها را به یاد بیاورد»،«روز عزیز مرده» و ... را به ثبت رسانده است.

او نویسنده‌ای است که برایش پیر و جوان فرقی ندارد، برای همه کارگردانانی که شوق همکاری با او را دارند، صمیمانه مایه می‌گذارد. هرچند به نظر می‌رسد نویسندگی حرفه‌ای در خلوت باشد و نویسندگان عموما خلوت‌گزین، اما او جزو معدود نویسندگانی است که از آغاز کار در کنار گروه اجرایی نمایش است و با شیکبایی هر چه تمام‌تر و با انعطافی کم‌نظیر، متن خود را بارها و بارها بازآفرینی می‌کند.

محمد چرم‌شیر در ده‌های گذشته یکی از پرکارترین نمایشنامه‌نویسان ما بود، آنچنان که اشتیاق شگفت‌انگیزش برای نوشتن، سبب نگرانی برخی دوستدارانش می‌شد که بیم آن را داشتند این پرکاری سبب شود کارش در سطح بماند. حالا اما سال‌هاست که دیگر محمد چرم‌شیر پرکارترین نمایشنامه‌نویس ما نیست، مدت‌هاست نمایشنامه زیبایی از او روی صحنه جان نگرفته و کلام شاعرانه‌اش، خیال تماشاگران را به پرواز درنیاورده است.

شاید این نوشته بیش از اینکه بهانه‌ای به مناسبت زادروز او باشد، جای خالی او را در تئاتر امروز ما به رخ بکشد.

copied
نظر بگذارید