«عروس آتش» باز هم سوخت !
قتل ناموسی، خودسوزی و ... اینها اتفاقاتی است که هر از چندی، خبری درباره وقوع یکی از آنها منتشر میشود. اتفاقی که به یک اقلیم یا یک کشور خاص هم محدود نمیشود.
به گزارش چابک آنلاین به نقل از ایسنا، در چند روز اخیر نیز ماجرای قتل دختر جنوبی بار دیگر توجهها را به این سمت جلب کرد. هر چند که به نظر میرسد آمار قتلهای ناموسی در چند سال اخیر روند کاهشی داشته ولی از آنجا که این مساله ریشهای فرهنگی دارد، میتوان امید داشت که به کمک آثار هنری و با بهره گیری از نظرات کارشناسی متخصصان فرهنگی بتوانیم این روند را باز هم کاهش بدهیم.
با همین نگاه، مروری اجمالی داریم به یکی از فیلمهایی که در زمان نمایش خود توانسته نقش مهمی در جلب توجه افکار عمومی به این معضل فرهنگی داشته باشد.
«عروس آتش» ساخته زندهیاد خسرو سینایی یکی از آثار سینمایی است که به تعصبات عشیرهای و پیامدهای آن پرداخته است.
سینایی این فیلم را سال ۱۳۷۸ ساخت و این اثر یک سال بعد اکران عمومی شد.
این فیلم حکایت داستان دختر تحصیلکردهای از عشیرههای استان خوزستان است که ناخواسته و بدون هیچ تمایلی باید با پسر عموی خود ازدواج کند.
نمایش این فیلم با توجه به موضوع آن، طبیعتا واکنشهای گوناگونی را در پی داشت. برخی مخاطبان وجوه اجتماعی آن را ستایش کردند و تعدادی دیگر معتقد بودند این فیلم نگاهی اغراقآمیز دارد.
اما مرور سخنانی که سینایی در همان مقطع درباره این فیلم بیان کرده بود، نه تنها درباره تعصبات قومی و قبیلهای چارهساز است بلکه در نگاهی کلانتر، میتواند جامعه ما را از بنبستهای دیگری که در آن قرار گرفته نجات بدهد. بویژه اینکه بعضی از سخنان سینایی با شرایط اجتماعی فعلی هماهنگی بسیار دارد.
همانطور که اشاره شد، «عروس آتش» در زمان اکران خود واکنشهای متعددی به دنبال داشت. ژیلا بنییعقوب، روزنامهنگار اجتماعی آن دوره در گفتگویی که با سینایی و درباره وجوه اجتماعی این فیلم در ماهنامه فیلم به انجام رسانده بود، اعتقاد داشت که فیلم، نگاهی اغراقآمیز به تعصبات قومی و قبیلهای دارد و در زمان ساخت این اثر، این اتفاقات به شکلی که در فیلم مطرح شده، وجود ندارد.
سینایی هم باور داشت که این وضعیت تغییر کرده اما در پاسخ به این دیدگاه، هدف خود را از ساخت این فیلم، شناخت فرهنگها یا به تعبیر او طبق مُد آن زمان، گفتگوی فرهنگها دانسته بود.
او تاکید داشت که باید یاد بگیریم حرف یکدیگر را بفهمیم که اگر یاد نگیریم، عاقبتمان جز فاجعه، نخواهد بود.
این فیلمساز به گفته خودش از ابزار سینما برای بین معضلات اجتماعی و فرهنگی بهره میبرد.
برای سینایی بسیار مهم بود که فیلمش تلنگری به مخاطب بزند و برای لحظهای او را به تفکر وادارد.
آنچه بیش از همه در سخنان سینایی در زمان اکران فیلم قابل توجه است، نگاهی است که او به ساختار جامعه داشته است، آنچنانکه در همان گفتگو گفته بود اگر امکان گفتگو و ارتقای فرهنگی ایجاد نشود، حاصل آن چیزی جز فاجعهای برای همه ما نخواهد بود.
او یادآوری کرده بود که در جهان پیشرفته امروز حتی گروههای مخالف به جان هم نمیافتند و یکدیگر را نمیکشند بلکه مخالفتشان را در سطحی ارایه میکنند که به کل موجودیت جامعه لطمه نزند.
در فیلم او میبینیم قانونهای متعصبانه عشیره نه تنها زندگی بسیاری از زنان را تباه کرده، بلکه مردان نیز قربانی همین ساختار میشوند. یعنی یک ساختار نادرست میتواند کل یک جامعه را به ورطه نیستی بکشاند.
زنده یاد سینایی در فیلمش شخصیتهای سیاه و سفید را کنار گذاشت و کوشیده بود نگاهی واقعی داشته باشد. شخصیت مرد فیلم «فرحان» اتفاقا کارکتری دوستداشتنی و سمپات بود که به گفته فیلمساز، رفیقباز و لوطی و مهماندوست بود ولی برای خودش خط قرمزهایی داشت که عدول از آن، مستوجب مرگ و بریدن سر فرد خطاکار بود.
جالب است که در زمان اکران فیلم، به گفته سینایی، نماینده آبادان نظر مساعدی به این اثر نداشت ولی در عین حال سینایی گفته بود که بعد از ساخت فیلم، یکی از رؤسای عشیره، در تماسی با او بابت پرداختن به یک معضل تشکر کرده و عنوان کرده بود که با نگارش طوماری، از اهل عشیره قول گرفتهاند که دیگر چنین اقداماتی انجام ندهند.
هرچند عدهای بر سینایی خرده گرفته بودند که در پرداختن به تعصبات عشیرهای بزرگنمایی کرده ولی سال ۸۲ یعنی سه سال بعد از نمایش این فیلم ، مشاور استاندار خوزستان دربارهی وضعیت دختران و زنان در برخی از مناطق سخنانی گفت که حکایت از قربانی شدن ۴۵ دختر زیر ۲۰ سال در قتلهای ناموسی داشت.
خسرو سینایی در همان مقطع به مسالهای دیگر اشاره کرده بود؛ سرپوش گذاشتن بر مشکلات اجتماعی که نتیجهای جز ویرانی در بر ندارد.
او گفته بود: سه سال پیش ما به این موضوع اشاره کردیم و خیلیها، خصوصا مطبوعات سینمایی بیاعتنا از کنار آن گذشتند. نماینده آبادان اعتراض کرد و بسیاری از افراد شک داشتند و حالا امروز در روزنامهها میخوانیم که این مسائل وجود داشته است؛ باید دید چرا افراد در مرحله اول قبول نکردند. این موضوع جای تفکر بسیاری دارد.
سینایی مهر سال ۸۰ در یکی از دانشگاههای بابل، شهر زادگاهش برای نمایش «عروس آتش» حاضر شد و در جلسه پرسش و پاسخ آن گفته بود: در این فیلم سعی کردیم، با احترام فراوان به فرهنگ عشیرهای خطه جنوب، نشانگر این باشیم که تعصب همیشه نمیتواند عملکرد صحیحی داشته باشد.
او در پاسخ به دانشجویانی که پرسیده بودند آیا این فیلم باعث جریحهدار شدن احساسات و افکار عشیرهای در خطه جنوب کشور نشده است، گفته بود: البته برخی با اعتراض به این فیلم، مسایلی را به بنده عنوان کردند؛ حتی شنیده شد که در پایان فیلم در سینماهای اهواز، برخی از جوانان عشیرهای عکسالعملهایی از خود نشان دادهاند ولی اشخاصی با من تماس گرفتند که این فیلم خیلی از مسایل را برای پیرمردان عشیرهای باز کرده است و برخی از زنان عشیرهای نیز تلفنی با من تماس گرفتند و نسبت به نمایش این فیلم احساس رضایت نمودند. زیرا سالهای مدیدی است که زنان عشیره از این تعصب رنج میبرند.