چرا اقتصاد ایران به بستری مناسب برای فساد تبدیل شده است؟

بارها شده است که مبارزه فساد در میانه بازی‌های سیاسی و جنجال های رسانه‌ای، بی صاحب و متولی باقی مانده و کسی برای رفع آن کاری نمی‌کند.

نویسنده: محمدحسین شاوردی
چرا اقتصاد ایران به بستری مناسب برای فساد تبدیل شده است؟

این معضل از آن دست موضوعاتی است که جهان تجربیات گرانبهایی در رابطه با آن دارد و ادبیات اقتصاد سیاسی در دو دهه اخیر آنقدر دربارۀ آن نوشته و پژوهش کرده که می‌توان به جرأت شیوه‌های آزموده و نسبتاً دقیقی برای حل آن پیشنهاد کرد.

نخستین عاملی که شاید بهتر است روی آن مانور داده شود و ایران را تا حدی از شر فساد برهاند، تعیین متولی مشخص و ایجاد معیار و شاخص برای آن است.

دو موردی که در مطالعات و پژوهش‌های کسانی مثل محمد فاضلی هم وجود دارد. این پژوهشگر آشکارا گناه ولنگاری برخورد با این معضل را در ایران، در فقدان این دو چارچوب اعلام کرده است. مکزیک، اندونزی، گرجستان، مالزی و بوتسوانا از جمله کشورهایی هستند که طی سالیان اخیر با اجرای سطح تازه‌ای از سازمان‌دهی و سیاستگذاری موفق شده‌اند سطح فساد خود را به مقدار بسیاری کاهش دهند. در عین حال باور اغلب پژوهش‌های جهانی این است که حکمرانی در جهان اغلب در زمینۀ مبارزه با فساد با مشکلاتی روبه‌رو است. مشکلاتی که عموماً از ناحیۀ اقتصاد سیاسی به سیاستگذار تحمیل می‌شوند.

ایران هم کشوری است که با داشتن مجموعه‌ای از متغیرهای کلیدی نظیر نفت، دولت رانتیر و دموکراسی ضعیف، زمینه‌های لازم برای فساد را در بستری از فرآیندهای اداری و سازمانی مهیا کرده است. این چنین استت که پیوسته در نماگرهای فساد وضعیتی سینوسی را تجربه می‌کنیم و در کنار برخی بهبودها طی دو هفته اخیر، سیری عموماً نزولی را در ارزیابی نهادهای داخلی و بین‌المللی تجربه کرده‌ایم.

اما بررسی بیشتر موضوع نشان می‌دهد بحران بی‌توجهی به اهمیت بازار در نظام سیاستگذاری، نقطه کانونی سرریز بسیاری از فسادها  در زمین جامعه است.

فقدان شفافیت در رصد رفتار افراد، گروه‌ها و جریان‌های سیاسی و اقتصادی از نظر مالی و اعتباری هم یکی دیگر از شکاف‌های بزرگ مبارزه با فساد در ایران است.

مخفی‌بودن، مخفی‌کاری و کل فرآیند اختفا در دورانی که گاهی با عصر اتاق شیشه‌ای و گاهی به نام عصر انفجار اطلاعات نامیده‌ می‌شود، قرابتی ندارد ولی در همین عصر هنوز بسیاری اعتقاد دارند نباید حساب‌های بانکی را رصد کرد، تراکنش‌های کلان را مورد توجه قرار داد و بر شیوه مبادلات مالی خارجی طبق  استانداردهای بین‌المللی مهار زد. همۀ اینها مواردی بوده اند که برای گروه هایی که تمایل چندانی به قانون گرایی ندارند و با استعانت از فقر، بار فساد را بر گرده کودکان و سالخوردگان و بی خبران سوار می کنند، زمینۀ موفقیت خود را فراهم می کند.

بنابراین می‌توان گفت فقدان شفافیت لازم در شبکه بانکی درست مثل یک شیشه دودی، محیط خودرو را از نظر ناظران بیرونی دور نگه داشته و محیط را برای وقوع جرم مهیا می‌کند. کافی است این حجاب کنار رود، ایران هم تاحد زیادی از نظر فساد با رشد  جایگاه رو به رو می شود. فساد به «ژن خوب» برای تأمین منافعش کمک می‌کند ولی از طریق ژن منتقل نمی‌شود. این را همیشه به یاد داشته باشید.

copied
نظر بگذارید