تسویه حساب خونین با مرد طلبکار

مرد جوانی که متهم است به خاطر بدهی ۱۵۰ میلیون تومانی، دوستش را با شلیک گلوله به قتل رسانده در شعبه ۱۰ دادگاه کیفری یک استان تهران محاکمه شد.

تسویه حساب خونین با مرد طلبکار

به گزارش چابک آنلاین به نقل از باشگاه خبرنگاران جوان، حادثه قتل مرد جوان  ۲۵ شهریور سال گذشته رخ داد. روز ۲۶ شهریور پارسال زن جوانی با مراجعه به پلیس گفت: شوهرم اکبر، دیروز برای انجام کاری از خانه خارج شد، اما دیگر برنگشت.

تا جایی که می‌دانم چند ماه قبل مبلغ ۱۵۰ میلیون تومان به یکی از دوستانش به نام بهرام قرض داده بود که او پول را پس نمی‌داد، دیروز هم گفت می‌خواهد به سراغ بهرام برود تا پولش را پس بگیرد.

پس از اظهارات این زن، مأموران، بهرام را بازداشت کردند و او در بازجویی‌ها به قتل اکبر اعتراف کرد و گفت: به خاطر بدهی ۱۵۰ میلیون تومانی با او درگیر شدم و او را کشتم و جسدش را هم در انتهای باغی در دماوند دفن کردم.

با اعتراف بهرام، جسد اکبر کشف و با دستور قضایی به پزشکی قانونی منتقل شد و کارشناسان سازمان پس از معاینه جسد علت مرگ را اصابت گلوله به سر اعلام کردند.
با تکمیل تحقیقات، پرونده برای رسیدگی به شعبه ۱۰ دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.

در دادگاه چه گذشت

در ابتدای جلسه اولیای‌دم درخواست قصاص کردند و گفتند به هیچ عنوان حاضر به مصالحه نیستند.

در ادامه متهم به جایگاه رفت و گفت: چند ماه قبل ۱۵۰ میلیون تومان پول از اکبر قرض کردم تا برای شروع یک کار سرمایه‌گذاری کنم و پس از چند ماه مبلغ را به او برگردانم.

یک ماه بعد در حالی که من پول را خرج کرده بودم اکبر با من تماس گرفت و پولش را خواست و از آنجا که من و اکبر سال‌ها باهم دوست بودیم تعجب کردم و به او گفتم که در حال حاضر برگرداندن پول برایم امکان‌پذیر نیست، اما اکبر اصرار داشت که پولش را می‌خواهد و مدام به من فشار می‌آورد تا از فرد دیگری پول قرض کنم و پولش را پس بدهم.

روز حادثه او با من تماس گرفت و گفت به باغش در دماوند بروم من هم دسته چکم را بردم تا چکی به مبلغ ۱۵۰ میلیون تومان برای سه ماه دیگر به او بدهم وقتی به باغ رسیدیم اکبر سوئیچ خودرو ۲۰۶ من را برداشت و گفت ماشینم را به عنوان ضمانت برمی‌دارد تا پولش را پس بدهم.

خیلی ناراحت شدم و سر همین موضوع باهم درگیر شدیم و در یک لحظه کلت کمری را که همراهم بود، بیرون آوردم و یک گلوله به سمتش شلیک کردم، اما گلوله ناخواسته به سرش خورد همان موقع از ترسم جسدش را به انتهای باغ بردم و دفن کردم. حالا هم شرمنده خانواده‌اش هستم و از کارم پشیمانم.

وی درباره علت همراه داشتن اسلحه نیز گفت: مدتی قبل اسلحه را از یکی از دوستانم گرفته بودم تا اگر در مسیر باغ‌های دماوند حیوانی به من حمله کرد، بتوانم از خودم دفاع کنم.

پس از اظهارات متهم و وکیل او، قضات برای صدور رأی وارد شور شدند.

 

copied
نظر بگذارید