شرکتهایی که به ازای مطالبات به صندوق رسید به بورس میروند
صندوق سهامی نیست که مثل یک شرکت سهامی سود را بین سهامداران تقسیم کند. اینجا کارمندان، بازماندگان بازنشستهها و نسل بعدی هم هستند.
به گزارش چابک آنلاین، نصرت رحیمی، رئیس هیات رئیس صندوق های بازنشستگی صنعت نفت آخرین وضعیت مطالبات، لزوم تطبیق تعهدات با دارایی ها، عرضه شرکتها پس از شفاف سازی در بورس، سرمایه گذاری، بازگشت صندوق به حوزه تخصصی سرمایه گذاری و چرایی و نحوه فروش شرکت هواپیمایی کارون را تشریح کرد.
ماجرای مطالبات معوقی که گفته میشد صندوق بازنشستگی نفت از دولت دارد، چیست؟
وقتی بنده مأمور شدم در دوره قبل آقای زنگنه، حدود سال 78، صندوق بازنشستگی نفت از شرکت ملی نفت جدا شد که تحت عنوان هیئت امنا و هیئت رئیسه اداره شود. حدود 200 میلیارد تومان طلب صندوق از شرکت ملی نفت بود و حسابرس بر آن صحه گذاشته بود. این پول در زمان خودش عدد درشتی بود. همزمان در مجلس طرحی مطرح شده بود که مطالبات شرکتهای غیردولتی مثل صندوقها و شرکتهای خصوصی را که از دولت مطالبه دارند، شرکتهای دولتی میتوانند بخرند. هنوز تأسیس سازمان خصوصیسازی تصویب نشده بود. هیئت واگذاری درست کردند. آن زمان دیدم صندوقهای دیگر در نوبت رفتهاند و صندوق نفت را نگفتهاند. ما در کمیسیون و جاهای مختلف نام صندوق نفت را هم اضافه کردیم. گفتیم 200 میلیارد تومان شرکتها را به ما بدهید که ارزیابی کنیم و هیئت واگذاری قیمت را صحه بگذارند و در دفاتر شما و ما بنشیند. شرکت تأسیسات دریایی، شرکت OIEC، هواپیمایی نفت که اخیرا فروختیم، شرکت نفتکش، نفت سپاهان و تعدادی شرکت دیگر مانند نفت جی. مرحله دوم که دوباره به صندوق نفت برگشتم، از محل مطالبات صندوقها، قسمتی از بهای خرید سهام هلدینگ پتروشیمی خلیجفارس تأمین شود. درحالحاضر صندوق بازنشستگی نفت از بابت بازنشستگی پیش از موعد از دو شرکت خصوصیشده لولهسازی اهواز و پتروشیمی آبادان بالغ بر 600 میلیارد تومان طلب دارد.
گفته میشود این صندوق منابعی را که به دست میآورد، صرف حقوق بازنشستگی کارکنان خود میکند و منافع مازاد هم باید بین بازنشستهها بهعنوان سهامدار تقسیم شود، اما این مسئله هیچگاه رخ نداده است. چه پاسخی دراینباره دارید؟
اینجا سهامی نیست که مثل یک شرکت سهامی سود را بین سهامداران تقسیم کند. اینجا کارمندان، بازماندگان بازنشستهها و نسل بعدی هم هستند. این روال ادامه دارد. وقتی با محاسبات اکچوئری، حقوق را بالا میبرید و تعهد میپذیرید، باید بقیه پول را سرمایهگذاری کنید که تعهدات آینده را جوابگو باشید؛ وگرنه محاسبات در تراز منفی میشود؛ یعنی تعهدات از داراییها بیشتر شده و صندوق زمین میخورد. معنایش سهامداری نیست. اگر کل پول تقسیم شود چیزی برای سرمایهگذاری نمیماند. جواب بازنشستگان بعدی را چه کسی باید بدهد؟ تعهدات را باید با داراییها تطابق داد. اگر تعهدات بیشتر از سرمایهگذاری باشد صندوق زمین میخورد.
برخی میگویند صندوق بازنشستگی صنعت نفت برخلاف قانون و اساسنامه آن، فعالیتهای پیمانکاری هم در حوزه نفت داشته است. طبق قانون مناقصات و آییننامه خود هیئت دولت، حضور صندوقهای بازنشستگی در پروژهها و کارهای مالی مرتبط با همان صنعت و دستگاه بهعنوان پیمانکار ایراد قانونی دارد که تاکنون اعمال نشده است. چه توضیحی دارید؟
چند موضوع مطرح کردهاند. توضیح دادم که از طریق مطالباتی که داشتیم این شرکتها به ما رسید. این شرکتها برای ما جز اعتبار، سودی ندارند. سود شرکتهایی که ما از آنها سود میگیریم بیشتر شرکتهای بورسی هستند. از پالایش نفت اصفهان گرفته تا پتروشیمی مروارید، خارک، قدیر، زاگرس، پارسیان، مارون، صنایع مس، هلدینگ خلیج فارس، فناوران، نفت بهران، سپاهان، بورسی که در مهر آیندگان داریم، از پترول، نفت جی، بانک سینا، سیمان فارس خوزستان، از O1 که یک شرکت پیمانکاری است که 50 میلیارد تومان هم سود نمیگیریم. با این حال، خیلی به این شرکتها وابسته نیستیم و پولی را که طلب داشتیم، با آنها را زنده کردیم و اکنون درصددیم که این شرکتها را با توجه به مشکلاتی که گفتم به لحاظ مالی دارد، شفاف کرده تا بتوانیم آنها را در بورس ببریم. باید صورتهای مالی شفاف شود. خوشبختانه امسال صورتهای مالی تأسیسات دریایی با اقداماتی که انجام شد، حسابرس تأیید کرده است. شرکت پیمانکاری O1 هم تأیید شده است و باید یکی، دو سال سود بدهند تا آن را به بورس ببریم. قیمتی که در بورس میخورد با قیمتی که خریدیم، خیلی فاصله دارد.
آنچه مطرح شده مربوط به اختلاف عملکرد شما با اساسنامه صندوق بازنشستگی نفت است...
اساسنامه باز است و اینطور نیست که فعالیتها را محدود کند. هر فعالیت قانونیای که پول درست کند و بتواند مثل شرکتهای بیمهای برای صندوق درآمد داشته باشد، در آن مجاز هستیم و مشکل حقوقی نداریم، اما اینکه طرف دولت قرار میگیریم و دولت به ما در مناقصات کار میدهد، اینطور نیست، زیرا دولتی نیستیم. نفراتی که به کار گرفته شدهاند هم یا بازنشسته هستند و کارمند دولت نیستند یا از بیرون آمدهاند. اینکه بگوییم دولت با دولت قرارداد بسته درست نیست. افراد و ماهیت صندوق دولتی نیستند. منع قانون برای این است که دولت با دولت قرارداد ببندد. شرکتهای ما بههیچوجه دولتی نیستند و افرادمان هم دولتی نیستند، از جمله بنده که بازنشسته هستم و دولتی نیستم. اگر منعی داشته باشد دولت باید قرارداد نبندد.
به فروش شرکت هواپیمایی نفت اشاره کردید. این شرکت را به چه فرد حقیقی یا حقوقی فروختید؟
به فردی حقیقی در خوزستان فروخته شد. استاندار خیلی اصرار داشت و فردی که سرمایهدار بود در مزایده شرکت کرد و برنده شد. این فرد اکنون هم دنبال خرید قشمایر است که متعلق به بابک زنجانی بود. شرکت هواپیمایی نفت (کارون) را حدود 220 میلیارد تومان، سه، چهار ماه قبل فروختیم. البته دو سال طول کشید. خوشبختانه من از سازمان بازرسی خواهش کردم که در تمام مراحل بازگشایی پاکات و آگهی و... حضور داشته باشد که خیال من هم راحت باشد. حسابرس داخلی، سازمان حسابرسی و حسابرس دولتی در این فرایند حضور داشتند. وزارتخانه به ما فشار آورد هر اتفاقی بیفتد پای نفت است و به همین دلیل، ما نامش را کارون کردیم. این بیزینس برای ما سودآور نیست، ضمن اینکه در تخصص ما نیست. ما دو هواپیمای فوکر 50 داشتیم که بیش از 20 سال عمر داشت. هر دو را فروختیم. یکبار متوجه شده بودم افرادی که ضد ما هستند شیطنت کرده و سیستم کنترل را دستکاری کرده بودند. خلبان که ماهر بود، در باند که خواست حرکت کند متوجه شد و بلند نشد. اگر اتفاقی بیفتد من باید جوابگو باشم. بیزینس هواپیمایی در کشورهای خارجی که تورم دو، سه درصد است، اگر هفت درصد برایشان بماند سود است، برای من این عدد سود نیست و تعهدات اجتماعی بالایی دارد. اگر هواپیما خراب شود با تحریمها چه باید کرد؟ کارمندان شرکت هواپیمایی نفت، چون نفتی بودند، حقوقهای بالا میگرفتند که تأمین این حقوق با هزینههای بالا گاهی ضرر بود. علاوهبر آنکه با دو فوکر 50 که نمیشود کار کرد. سرمایهگذاری حدود 200 میلیوندلاری میخواست در زمینهای که ما تخصص نداریم. طرف هرچه میگفت تخصص من نبود و متوجه نمیشدم. باید مشاور میگرفتم که بفهمم چه اتفاقی میافتد. میدان مشترک آذر را که سختترین میدان بود صندوق راه انداخت که مشترک بین ایران و عراق است. تا عید به 60 هزار بشکه خواهد رسید. من اکنون با مجری طرح و مدیر بهرهبرداری طرح که صحبت میکنم متوجه میشوم یا اگر گاز همراه یک مقدار تکان بخورد متوجه میشوم که باید در چاهها بسته شود یا در مورد پتروشیمی متوجه هستم کجا باید سرمایهگذاری شود، اما در مورد هواپیمایی که اطلاعات ندارم، به همین خاطر هم شرکت هواپیمایی را فروختیم. یک مورد دیگر را هم فروختیم که به ما ضرر میزد. در دولت احمدینژاد، بانک ایرانزمین را خریده بودند. بانک ایرانزمین را به تومان خریده بودند. میگفتند برای دوران تحریم خریدهایم. تحریم به صندوق چه ربطی دارد؟ در سال 91، 400 میلیارد تومان پول صندوق بازنشستگی نفت را به مدیران نفتی بازنشسته، وام قرضالحسنه داده بودند تا آنها سهام بانک ایرانزمین را بخرند