موتور جهانگیری روشن شد

اسحاق جهانگیری بعد از نوسانات شدید نرخ ارز و به نتیجه نرسیدن وعده ها و وعیدهای کنترل بازار ارز، دست به کار شد و با دستوری غافلگیرانه، نرخ ارز را برای همه گروه ها 4200 تومان اعلام کرد. دستوری که واکنش های متفاوتی به همراه داشته است ولی شاید مهمترین اتفاقی که در پس این دستور نهفته بود، بازگشت جهانگیری به سیاست بعد از مدتی سکوت بود.

موتور جهانگیری روشن شد

به گزارش چابک آنلاین، در یادداشتی که در روزنامه اعتماد منتشر شد درباره نقش اسحاق جهانگیری در دولت حسن روحانی نوشت: آخرین روزهای سال گذشته وقتی که برخی جریان‌ها کمر به کارشکنی علیه دولت روحانی بسته بودند، اسحاق جهانگیری که زمزمه‌های کمرنگ شدن نقشش به گوش می‌رسید، پشت تریبون آمد و با قاطعیت گفت: «اگر زمانی لازم شد که موتورم را روشن کنم، قطعا این کار را خواهم کرد.» به نظر می‌رسد ماجرای مشکوک سوداگری‌های ارز، باعث شده جهانگیری دوباره موتورش را روشن کند و صریح‌ترین و قاطعانه‌ترین صدا را از قطار دولت به جامعه انتقال دهد. آن هم وقتی که دیگر‌همراهان اقتصادی دولت موضع چندان محکمی برای مقابله با چالش دلار نگرفتند؛ سخنگوی دولت که مواجهه‌‌ای‌ نامطمئن با این وضعیت داشت بیشتر در مقام یک مسوول متعجب از وضعیت ظاهر شده بود؛ رییس کل بانک مرکزی هم حضورش در مجلس برای پاسخگویی به این وضعیت، با چالش‌های جدی همراه بود؛ مشاور رییس‌جمهور نیز در سلسله توییت‌های رازآلود و مبهمی، غائله دلار را با کدهای سوال‌برانگیز به دست‌های پنهانی نسبت داد که نه تنها دردی از آشفته‌بازار ارز دوا نکرد که بیشتر به بی‌ثباتی و نگرانی‌های جامعه دامن می‌زد. یکی دیگر از مشاوران روحانی هم که اساسا از بالا رفتن قیمت دلار دفاع کرد، تا همه‌چیز دست در دست هم دهد و ماجرای ارز، به یک ابرچالش برای دولت بدل شود.

بحران نرخ ارز در کشور، فارغ از دلایل و علت‌های واقعی و غیرواقعی‌اش، فارغ از دست‌های احتمالی پشت‌پرده در داخل و خارج، فارغ از سوداگری‌های برخی دلالان یا حتی شایعات و واقعیاتی در مورد کاهش ذخایر ارزی و حتی فارغ از برخی گمانه‌زنی‌های جریان رقیب مبنی بر نقش دولت در این افزایش قیمت برای جبران کسری بودجه، یک نکته مهم داشت و آن‌ هم اینکه به دستاویز مهمی برای تخریب مستقیم شخص روحانی بدل شد. تیم‌های رسانه‌ای رقیب خیلی زود فیلم‌ها و اظهارات رییس‌جمهوری را از صندوقچه خود بیرون کشیدند تا در کنار نرخ دلار بگذارند و در کنار تخریب دولت، ناامیدی، نگرانی و اضطراب را به جامعه تزریق کنند. این دستور کار، به‌طور قطع جدی‌ترین محرک جنگ روانی برای دامن زدن به بحران ارز و بزرگ شدن حباب‌ قیمت‌ها بود و می‌توانست شروع تخریب‌های مسلسل‌وار بعدی باشد تا تمرکز دولت را از برنامه‌هایش برای بهبود وضعیت اقتصاد دور کند. در چنین شرایطی موتور اسحاق جهانگیری روشن شد و با اقدام مقتضی در مقام دفاع از حیثیت دولت روحانی و جلوگیری از عملیاتی شدن موج پشیمان‌سازی رای‌دهندگان به رییس‌جمهور به این بحران ورود کرد.

اهمیت بازگشت جهانگیری در مقام صدای قاطعانه دولت، نه به خاطر سیاست دستوری دولت در حوزه ارز و دلار است –که بررسی آن محتاج تحلیل‌های اقتصادی است- بلکه بیشتر از این جهت حائز اهمیت است که جهانگیری با پشتوانه اصلاح‌طلبی و به تعبیری تنها نماینده جریان اصلاحات در بدنه حاکمیتی، نقش تاثیرگذاری را برای دفاع از دولت و پیشگیری از برهم خوردن نظم موجود و تمرکز دولتمردان بازی کرد. کمک به روحانی در بزنگاه‌های سیاسی و بحران‌های ویژه البته کاری است که جهانگیری پیش از این به بهترین وجه ممکن انجام داده بود. او در بحبوحه انتخابات و رقابت‌های سیاسی اردیبهشت 96 که رقبای روحانی با تمام توان آمده بودند تا دستاوردهای دولت را به چالش بکشند؛ ستاره مناظره‌ها شد؛ مناظره‌هایی انتخاباتی که می‌توانست به مخاطره‌ای جدی برای روحانی تبدیل شود در نهایت با درخشش اسحاق جهانگیری به عرصه شفاف‌سازی و بازگو کردن ناکارآمدی‌های مدیریت اصولگرایانه کشور بدل شد به‌طوری که برخی نظرسنجی‌ها حتی از پیشتازی جهانگیری نسبت به روحانی حکایت می‌کردند و صد البته کار را به جایی رساند که هواداران اصلاح‌طلبی و اعتدال‌گرایی شعار می‌دادند تا 1400 با روحانی تا 1404 با جهانگیری. پیام این شعار چیزی غیر از این نبود که اصلاح‌طلبان برای بازی سیاسی بزرگ در سال 1400 رجل سیاسی نامدار و کاربلدی همچون اسحاق جهانگیری دارند. اما جهانگیری در انتخابات نیامده بود که رییس‌جمهور شود بلکه در کنار حمایت از عملکرد دولت در برابر تیرهای دلواپسان به گفته خودش آمده بود تا صدای جریان اصلاحات باشد. او در همان مناظره‌ها تاکید کرد که جریان اصلاح‌طلب را از همه حقوق محروم کردید و من به عنوان نماینده جریان اصلاح‌طلب آمده‌ام که بگویم که بعضی‌ها چه کرده‌اند با یک جریان ریشه‌دار؟ اما بعد از پیروزی حسن روحانی، زمزمه‌هایی به گوش رسید که نقش او در دولت کمرنگ شده است.

 

حضور واعظی و نقشش در ترکیب کابینه، کاهش اختیارات جهانگیری در تیم اقتصادی دولت و برخی نشانه‌های دیگر در نهایت حتی شایعاتی مبنی بر کناره‌گیری او از دولت را بر سر زبان‌ها انداخت. اما او با همه ناملایمات و کم‌لطفی‌ها همچنان کنار حسن روحانی ایستاد. جهانگیری همزمان که مطالبات مدنی و مدیریتی اصلاح‌طلبان را در بدنه حاکمیتی دنبال می‌کند، توانسته برخی سوءظن‌های حاکمیت را نسبت به اصلاح‌طلبان با عملکرد قاطعانه و به دور از منفعت‌جویی‌های شخصی و جناحی به حسن‌ظن بدل کند. او حتی پس از برخوردهای قضایی با برادرش بر سر پرونده‌های اقتصادی، نه تنها مانند رییس دولت‌های نهم و دهم ادعا نکرد که نزدیکانش خط قرمزش هستند، بلکه نشان داد همچنان فساد اقتصادی را به عنوان خط قرمز منظور کرده و برای مقابله با آن از هیچ چیز ابایی ندارد؛ همین رویکرد است که باعث می‌شود در یکی از ابرچالش‌های اقتصادی دولت، زبانش بی‌لکنت و قاطع باشد تا حسن روحانی همچنان بتواند او را قوی‌ترین همراه کابینه‌اش بداند و به او تکیه کند که الحق اسحاق جهانگیری سیاستمدار اصلاح‌طلبی است که وقایع کشور را با عینک منافع ملی می‌بیند نه عینک خطی و جناحی.

 

copied
نظر بگذارید