صندوق روستائیان و عشایر، با دریافت ۱۵ درصد حق بیمه عمر زیادی ندارد
صندوق بیمه اجتماعی کشاورزان، روستائیان و عشایر را بدون تردید، باید جوانترین صندوق بیمهگر اجتماعی کشور در نظر گرفت که از سال 1384 تا به امروز، فعالیت میکند. کشاورزان و ساکنان روستاها و عشایران غیور کشور، که تحت پوشش بیمه ای هیچ صندوق دیگری نیستند، در صورتی که در بازه سنی 18 تا 50 سال قرار دارند، میتوانند به صورت اختیاری در این صندوق عضو شوند و مطابق 8 سطح مشخص، حق بیمههای ماهیانه به صندوق بپردازند تا پس از رسیدن به سن بازنشستگی 65 سال، یا در صورت فوت و ازکارافتادگی، خود و خانواده شان از مستمری ماهیانه برخوردار شوند و حق بیمه این صندوق، 15 درصد است.
به گزارش چابکآنلاین به نقل از صندوق بیمه اجتماعی کشاورزان، روستائیان و عشایر، تا اینجای کار، به نظر نمیرسد مشکلی وجود داشته باشد؛ اما واقعیت این است که از این 15 درصد، 5 درصد توسط بیمه شده پرداخت میشود و 10 درصد، سهم دولت است. به گفته برخی از کارشناسان، تشکیل یک صندوق بیمه ای برای حمایت از کشاورزان، روستائیان و عشایر غیور کشور گرچه از نظر رفاه اجتماعی یک تصمیم ارزشمند است، اما مکانیزمی که برای تامین منابع این صندوق در نظر گرفته شده، چندان با اصول اکچوئری حاکم بر صندوقهای بیمه ای سازگار نیست و عمر صندوق را کوتاه کرده است چراکه از یک طرف تجربه نشان داده نهاد دولت، خصوصا در شرایط اقتصادی کنونی کشور که به دلیل نوسانات نرخ ارز و تحریمهای ظالمانه ایجاد شده، توانایی پرداخت کامل تعهدات خود به صندوقهای بازنشستگی را ندارد و از طرف دیگر، نبود «درمان» در بسته خدمات صندوق کشاورزان، روستائیان و عشایر، استقبال مخاطبان از این صندوق را محدود کرده است.
در گفتوگو با سرپرست کنونی صندوق بیمه اجتماعی کشاورزان، روستائیان و عشایر، سعی کردیم برای این مسائل پاسخی پیدا کنیم. علی شیرکانی در این گفتوگو، از استراتژیها و برنامههای خود برای افزایش طول عمر صندوق، ضمن ارتقای رفاه اجتماعی کشاورزان، روستائیان و عشایر غیور کشور سخن میگوید.
مشروح این گفتوگو را در ادامه بخوانید.
* وضعیت کنونی صندوق از نظر منابع و مصارف و آنچه در علم اکچوئری به آن ضریب پشتیبانی میگویند، در چه شرایطی است؟
آن مفهومی که از ضریب پشتیبانی در سازمان تامین اجتماعی و سایر صندوقها وجود دارد، در صندوق کشاورزان، روستائیان و عشایر وجود ندارد؛ به چند دلیل. صندوق کشاوزان، روستائیان و عشایر در سال 1384 تاسیس شده و هنوز به سن پرداخت مستمری نرسیده است؛ بنابراین عمر صندوق هنوز به اندازه ای نیست که بتوان از ضریب پشتیبانی و تعادل منابع و مصارف صحبت کرد. مسئله بعد این است که بیمه این صندوق، یک تفاوت بزرگ با بیمه سازمان تامین اجتماعی، صندوق بازنشستگی کشوری و سایر صندوقها دارد؛ چراکه از نوع اختیاری است و اجباری نیست. بنابراین به دلیل اینکه اختیار وجود دارد، متغیرهایی که درون محاسبات ما وارد میشود، بسیار متنوع است. مثلا ازآنجاکه بیمه شدگان صندوق ما میتوانند با 15 سال سابقه پرداخت حق بیمه هم بازنشسته شوند، گمان میکردیم که پرداخت مستمری به اولین گروه مستمری بگیران از سال آینده یعنی 1399 شروع میشود؛ یعنی افرادی که در اولین سال فعالیت صندوق یعنی 1384 بیمه پرداز شده اند، در سال آینده مستمری بگیر خواهند شد، اما خروجی آماری ما، هم درباره امروز و هم درباره سال آینده، با آنچه پیش بینی میکردیم بسیار متفاوت است. به این دلیل که تعدادی از بیمه پردازان در این مسیر از ما جدا شدند، عده ای 15 سال خود را پرداخت نکردند و مسائل دیگر. بنابراین آنچه درباره ضریب پشتیبانی گفته میشود، به معنای نسبت بیمه پردازان به مستمری بگیران، در صندوق ما معنا ندارد.
مثلا در سازمان تامین اجتماعی اگر ضریب پشتیبانی از 5 کمتر شد، وضعیت خطرناک میشود چراکه تقریبا معادل حق بیمه ای که 5 نفر میپردازند، برای پرداخت مستمری یک نفر هزینه میشود. علاوه بر این، در روزی که قوانین تامین اجتماعی نوشته شد، فاصله سن امید به زندگی با سن بازنشستگی زیاد نبود اما در طول زمان، سن امید به زندگی بالا رفت و سن بازنشستگی تغییری نکرد و حتی در مواردی به دلیل بازنشستگیهای پیش از موعد، سن بازنشستگی پایین آمده است و به همین دلیل، صندوق تامین اجتماعی امروز با چالش برهم خوردن تعادل میان منابع و مصارف روبرو است. اما در صندوق کشاورزان، روستائیان و عشایر، وضعیت فرق میکند. حق بیمه ما 15 درصد است که 5 درصد توسط بیمه پرداز و مابقی توسط دولت پرداخت میشود. ما هزینههای درمانی نداریم و بیمه پردازان ما میتوانند در صورتیکه 15 سال سابقه پرداخت حق بیمه داشته باشند، با 20 روز حقوق (دو سوم) بازنشسته شوند. بنابراین چون ما هنوز به سن بازنشستگی نرسیده ایم، نمیتوان در مورد تعادل منابع و مصارف و ضریب پشتیبانی صحبت کرد.
* در خصوص اینکه نداشتن خدمات درمانی برای شما مزیت است یا نه، بعدا صحبت میکنیم؛ اما در حال حاضر حدود 100 هزار نفر مستمری بگیر دارید. این افراد در محاسبات شما اثری ندارند؟
بله، این تعداد مستمری بگیر داریم، اما این افراد بازنشسته نیستند. فوت کرده اند، یا از کار افتاده شده اند یا به سن 70 سالگی رسیده اند و با 10 سال سابقه پرداخت حق بیمه، پیش از موعد مستمری بگیر شده اند. اگر این افراد را در نظر نگیریم، هنوز صندوق به پرداخت مستمری بازنشستگی عادی، یعنی فردی که 15 سال تمام حق بیمه پرداخت کرده باشد و با 20 روز حقوق بازنشسته شود، نرسیده ایم.
* تعداد بیمه پردازان کنونی صندوق چند نفر است؟ شنیدهها حاکی از آن است که بین یک میلیون و 700 هزار تا 2 میلیون نفر بیمه پرداز دارید.
تعریف بیمه شده نیز در صندوق کشاورزان، روستائیان و عشایر متفاوت است. از نظر ما بیمه شده کسی است که به طور مرتب حق بیمه خود را به صندوق میپردازد. یعنی نباید افرادی که مثلا چندین سال پیش برای مدتی کوتاه حق بیمه پرداخت کرده اند و پرداخت خود را تا سن بازنشستگی ادامه نداده اند، در محاسبات بیاوریم. بنابراین یکی از نخستین کارهایی که در حال انجام است، اصلاح تعاریف بیمه ای صندوق است. با این وجود، در پایان سال 1397 تعداد بیمه پردازان ما حدود یک میلیون و 30 هزار نفر بوده است. بنابراین تعداد دقیق بیمه پردازان ما که در پرداخت حق بیمه خود استمرار دارند، همین تعداد است و اگر گفته میشود صندوق 2 میلیون نفر بیمه پرداز دارد، عدد صحیحی نیست چراکه تعداد زیادی از این افراد، در مقاطع کوتاهی حق بیمه پرداخته اند و بیمه پردازی خود را ادامه نداده اند.
* بنابراین میتوان ضریب پشتیبانی صندوق را حدودا 10 در نظر گرفت.
اگر در نظر بگیریم که تعداد بیمه پردازان ما در پایان سال 97 حدود یک میلیون نفر بوده و در این مدت نیز تعداد مستمری بگیران ما به 100 هزار نفر رسیده است، میتوان ضریب پشتیبانی صندوق را عدد 10 در نظر گرفت، اما همانطور که پیش از این نیز عرض کردم، مفهوم ضریب پشتیبانی در صندوق بیمه اجتماعی کشاورزان، روستاییان و عشایر متفاوت است.
* شما سالها مسئولیتهای متفاوتی در هیات امنای صندوقهای بیمه ای داشته اید و با مسائل حوزه رفاه و تامین اجتماعی آشنایی کامل دارید. قانون ساختار نظام جامع رفاه و تامین اجتماعی در سال 1383 به تصویب رسید و مشخص شد که در کنار افرادی که تحت پوشش سازمان تامین اجتماعی و صندوقهای کشوری و لشکری هستند، به علاوه صندوقهای کوچکی که عموما برای نهادهای خاص شکل گرفته اند، تعداد قابل توجهی از جمعیت کشور که عموما در دهکهای پایین درآمدی قرار دارند و ساکن روستاها هستند یا عشایران غیور، از هیچ حمایت بیمه ای برخوردار نشده اند. این عامل و مجموعه عوامل دیگر مانند توزیع نامناسب امکانات، از طرف دیگر به افزایش مهاجرت از روستا به شهر انجامیده بود و مشکلاتی که این مهاجرتها ایجاد کرد، مانند کاهش تولید محصولات کشاورزی، افزایش حاشیه نشینی و غیره. در این شرایط، حاکمیت به این نتیجه رسید که صندوق بیمه اجتماعی کشاورزان، روستائیان و عشایر را تاسیس کند و برای خود، نقش زیادی در تامین منابع مالی در نظر گرفت. امروز به نوعی نهاد دولت، کارفرمای اصلی صندوق است و دو برابر هر میزان حق بیمه ای که از سوی بیمه پردازان به صندوق پرداخت میشود، سهم دولت است. این شیوه خوب است یا بد؟
برای پاسخ به این سوال، باید به عقب تر از سال 1384 برگردیم. حدفاصل سالهای 1338 تا 1340 که بحث اصلاحات ارضی در کشور مطرح بود، بحث تشکیل صندوق بیمه ای برای کشاورزان و روستائیان مطرح شد اما به دلایلی انجام نرسید. در سال 1354 هم که قانون تامین اجتماعی تصویب شد، در ماده 117 این قانون، سنگ بنای بیمه روستائیان گذاشته شد؛ اما با وقوع انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی، بازهم این کار انجام نشد تا اواخر دولت هشتم که قانون ساختار نظام جامع رفاه و تامین اجتماعی در سال 1383 به تصویب رسید و تشکیل صندوق، با جدیت دنبال شد. در اینکه باید این صندوق تشکیل میشد، بحثی نیست. همانطور که شما هم گفتید، لایههای مختلفی در کشور وجود دارد که از حمایتهای بیمه ای برخوردار نیستند و باید برای آنها فکری کرد. کشاورزان، روستائیان و عشایر هم اغلب جزو لایههای اقتصادی پایین کشور هستند که باید از حمایت بیمه ای برخوردار شوند و اینکه حاکمیت این ابتکار را به خرج داده و برای این افراد، یک صندوق بیمه ای جداگانه تشکیل دهد، قابل تقدیر است.
* بحث من این است که به نظر میرسد نگاه به شکل گیری صندوق، بیشتر حمایتی بوده است تا بیمه ای. همانطور که میدانید، در نظام چند لایه، هرچه از لایههای پایین به بالا حرکت میکنیم، مشارکت دولت کمتر و مشارکت بیمه شده بیشتر میشود. در اینکه کشاورزان، روستائیان و عشایر باید تحت پوشش حمایتهای بیمه ای قرار بگیرند هیچ شکی وجود ندارد، اما به نظر شما مکانیزم بیمه شدن این افراد و اینکه دولت تامین کننده اصلی منابع صندوق باشد، صحیح است؟
مسئله را باید از زاویه دیگری نگاه کنیم. از نظر ریالی، کمک دولت به صندوق کشاورزان، روستائیان و عشایر و یارانه ای که به ازای هرکدام از بیمه شدگان این صندوق پرداخت میشود، بیشتر از سایرین نیست. در قانون تامین اجتماعی، 3 درصد از پرداخت حق بیمه برعهده دولت است. اگر حداقل حقوق امسال را 2 میلیون تومان در نظر بگیریم، دولت 3 درصد یعنی حدودا 60 هزار تومان بابت هر بیمه شده به تامین اجتماعی پرداخت میکند. سهم دولت در پرداخت حق بیمه هر فرد روستایی و عشایر نیز تقریبا همین میزان است، چراکه حق بیمه این صندوق بسیار کمتر از حق بیمه سازمان تامین اجتماعی است. حق بیمه صندوق 15 درصد است که 5 درصد توسط بیمه شده و 10 درصد توسط دولت تامین میشود. میانگین این 10 درصد به طور متوسط با میانگین 3 درصدی که دولت به صندوق تامین اجتماعی میپردازد، برابری میکند. بنابراین نباید این تفکر وجود داشته باشد که نهاد دولت، به کشاورزان، روستائیان و عشایر لطف میکند و بر آنها منت گذاشته است!
سهم دولت در پرداخت حق بیمه بیمه شدگان صندوقهای کشوری و لشکری که بیشتر از این حرفها است. در نظر بگیرید که امسال فقط 5 هزار میلیارد تومان برای همسانسازی حقوق در این دو صندوق اعتبار در نظر گرفته شده، اما بودجه کل صندوق کشاورزان، روستائیان و عشایر چقدر است؟ نصف این میزان.
* صحبتهای شما کاملا صحیح است. اگر با عینک رفاه اجتماعی به صندوق کشاورزان، روستائیان و عشایر نگاه کنیم، سهمی که دولت به این صندوق میپردازد، زیاد نیست. اما از نظر قوائد اکچوئری و با در نظر گرفتن وضعیت اقتصادی کشور و کمبود منابعی که گریبان نهاد دولت را گرفته، وقتی واقعیت این است که نهاد دولت توانایی پرداخت این تعهدات را ندارد، چرا باید چنین توقعی ایجاد شود؟ سازمان تامین اجتماعی به دلیل همین 3 درصدهایی که پرداخت نشده و مواردی که دولت خود کارفرما شده و پرداخت کل حق بیمه را تقبل کرده، امروز حدود 200 هزار میلیارد تومان از نهاد دولت طلب کار است.
ببینید، وقتی حاکمیت تصمیم به ایجاد یک صندوق بیمه ای میگیرد، بر اساس محاسبات و فاکتورهای مختلفی مانند سن امید به زندگی و ...، به فرمولی برای مشارکت میرسد تا پایداری صندوق تضمین شود. مثلا درباره سازمان تامین اجتماعی این طور نتیجه گرفته شده که حق بیمه 30 درصد باشد، 20 درصد را کارفرما بپردازد، 7 درصد توسط کارگر پرداخت شود و 3 درصد سهم نهاد دولت است (اگر 3 درصد بیمه بیکاری را در نظر نگیریم). علاوه بر این، سن بازنشستگی 60 سال و میزان سنوات پرداخت حق بیمه، 30 سال در نظر گرفته شده است. در این فرمول، اگر هرکدام از بخشها تغییر کند، مثلا کارفرمایان نتوانند 20 درصد خود را بپردازند یا دولت 3 درصد خود را نپردازد، پایداری صندوق به هم میخورد. در خصوص صندوق کشاورزان، روستائیان و عشایر نیز همین است. بنابراین در اینکه تشکیل این صندوق برای حمایت از کشاورزان، روستائیان و عشایر اقدام خوبی بوده، شکی نیست. چراکه افرادی که پیش از این در نظام حمایت بیمه ای قرار نداشته اند را در ساختاری قرار میدهیم که خودشان در آن مشارکت دارند و دولت نیز از آنها حمایت میکند تا در آینده از فقر مطلق آنها جلوگیری شود. درون این سیستم، عزت نفس کشاورزان، روستائیان و عشایر در نظر گرفته شده است. ضمن اینکه ما هم از نهاد دولت طلبکاریم.
* در صندوقهای بیمه گر اجتماعی، وقتی تعادل میان منابع و مصارف بر هم میخورد و به نوعی، پایداری صندوق به خطر می افتد، بحث اصلاحات پارامتریک مطرح و مواردی مانند افزایش حق بیمه، افزایش سن بازنشستگی و کاهش تعهدات، به عنوان گزینههای پیش رو در نظر گرفته میشود تا تعادل به صندوق بازگردد. در کشور ما بدحسابی نهاد دولت در پرداخت دیون خود در قبال صندوقها به دلیل شرایط اقتصادی جامعه را هم باید در نظر بگیریم. با این شرایط، صندوق بیمه اجتماعی کشاورزان، روستائیان و عشایر که وابستگی بیشتری به دولت دارد، چه زمانی به ناپایداری میرسد؟
سوال خوبی بود. واقعیت این است که هیچ صندوق بیمه ای با 15 درصد حق بیمه، نمیتواند عمر زیادی داشته باشد. محاسبات آماری ما نشان میدهد که اگر نهاد دولت، بودجه ای که به ما میپردازد را سالیانه 15 درصد افزایش دهد، با در نظر گرفتن رشد مستمری ها، تقریبا از سال 1410 جریانات نقدینگی ما منفی میشود. یعنی حدودا 12 سال فرصت داریم تا جلوی این اتفاق را بگیریم. ما به فکر این هستیم که این بازه 12 ساله را افزایش دهیم تا طول عمر صندوق افزایش پیدا کند. اقداماتی را هم انجام داده ایم که از نوع اصلاحات پارامتریک است. مثلا در صندوق ما، سن بازنشستگی 65 سال است و در حد توان، اجازه نمیدهیم این سن، پایین بیاید چرا که سن امید به زندگی در کشور بالا رفته و اگر سن بازنشستگی پایین بیاید، سالهای پرداخت مستمری بیشتر و توان صندوق کمتر میشود. اگر سن بازنشستگی در صندوق کمتر شود، چالش سال 1410 نزدیک تر خواهد شد. از طرف دیگر، افزایش مستمریها را کنترل میکنیم تا عمر صندوق طولانی تر شود. اصلاحات پارامتریک شاید کمی دردناک و نامهربان باشد، اما در طولانی مدت، نفع عمومی بیشتری دارد و به سود بیمه پردازان صندوق است.
* مطالبات امروز شما از نهاد دولت چقدر است و به چه راه هایی برای دریافت مطالبات خود فکر میکنید؟ همانطور که میدانید، نهاد دولت برای پرداخت بدهی خود به صندوق ها، از ابزارهایی مانند تهاتر املاک و شرکتها یا حتی انتشار اوراق قرضه استفاده میکند.
تا پایان سال 97 تقریبا 2700 میلیارد تومان از نهاد دولت طلب داریم اما به نظر میرسد هنوز اراده جدیای برای پرداخت این بدهیها در نهاد دولت شکل نگرفته است. ما با دریافت اوراق قرضه مشکلی نداریم. صندوق ما هنوز، نیاز ضروری به نقدینگی ندارد و میتواند بخشی از مطالبات خود را با اوراق قرضه بگیرد، چراکه این اوراق چند سال دیگر به پول تبدیل میشود و سود خوبی هم دارد. اما با تمام توان در مقابل واگذاری شرکتهای مشکل دار، ایستادگی میکنیم. صندوق کشاورزان، تجربه سازمان تامین اجتماعی و صندوق بازنشستگی کشوری را میبیند و نمیخواهد خودش را در مدیریت شرکتهای مشکل دار، گرفتار کند. ضمن اینکه ما اصلا تجربه و ساختار مدیریت شرکتها را نداریم. البته اگر شرکت سودآوری را به ما واگذار کنند، نه نمیگوئیم اما استراتژی مطلوب ما این است که وارد بنگاه داری نشویم و مطالبات خود را از طریق سهام، دریافت نماییم.
* میتوان دلیل موفقیت شما در این رویکرد را این مسئله در نظر گرفت که هنوز با چالش نقدینگی مواجه نشده اید؟
طلب ما از دولت اینقدر زیاد نیست که مجبور به گرفتن هر چیزی باشیم. اینطور هم نیست که دریافت مالبات از نهاد دولت فعلا در اولویت نباشد چراکه این 2700 میلیارد تومان هرچه زودتر به ما پرداخت شود، چالش سال 1410 عقب تر میرود. ما به دنبال هر راهی برای به تاخیر انداختن چالش 1410 هستیم و هر میزان از طلب خود را از نهاد دولت وصول کنیم، سرمایه گذاری انجام خواهیم داد و سهام میخریم.
* سهام مدیریتی یا پرتفویی متنوع از سهامهای کوچک؟
استراتژی ما یک سبد سهام متنوع اما کوچک است. البته برخی شرکتها هستند که مزیت سهام آنها در مدیریت است و اگر لازم باشد، سهام مدیریتی هم خریداری میکنیم. مثلا ما الان 51 درصد سهام فولاد خراسان را در اختیار داریم و اگر بخواهیم سهام خود را بفروشیم، یا همه سهام را میفروشیم یا هیچ سهمی را واگذار نمیکنیم، چون مزیت قیمتی این شرکت در سهام کنترلی آن است. ما الان سهام مدیریتی فولاد خراسان، بیمه البرز، داروسازی ... و چند شرکت دیگر را در اختیار داریم اما در کل، علاقه زیادی به داشتن سیت مدیریتی نداریم چون همانطور که گفتم، ساختار شرکتداری و امکانات آن را نداریم. البته چون با سایر صندوقها و مجموعه وزارت تعاون در یک خانواده قرار داریم، ممکن است گاهی اوقات به کمک اعضای خانواده خود برویم اما به نحوی که منافع صندوق و بیمه شدگان آن هم تامین شود.
* الان داراییهای صندوق را کجا سرمایهگذاری کردهاید؟
عمده داراییهای ما در بورس است و خوشبختانه سود سالانه ما، از شاخص بورس کمتر نبوده است. البته صندوق در سالهای گذشته میتوانست بهتر از این عمل کند اما در مواردی، غفلت هایی شد که قصد تکرار آنها را نداریم. سهم معادن و فلزات در سبد سهام ما بیشتر است و تمایل داریم سهم پتروشیمی را هم افزایش دهیم. البته به قول معروف، گارد ما بسته نیست. یعنی هر سهامی را که سودآوری خوبی داشته باشد و با اصول حاکم بر سرمایه گذاریهای صندوقهای بازنشستگی تعارضی نداشته باشد، به آن فکر میکنیم اما استراتژی اصلی بنده، سبد پرتفوی متنوع با درصدهای پایین است.
* چقدر جلوی تحمیل نگاه حمایتی به صندوق میایستید؟ همانطور که میدانیم، در سالهای گذشته بخشی از مددجویان کمیته امداد و سازمان بهزیستی به جمع بیمه شدگان شما اضافه شده اند.
مشکل تحمیل شدن دیدگاه حمایتی به صندوقهای بیمه ای، در کشور ما وجود دارد و کم و بیش، گریبان همه صندوقها را گرفته است. متاسفانه این دیدگاه، نه تنها در گروهی از تصمیم گیران و سیاست گذاران، بلکه حتی در بخشی از پرسنل صندوق نیز وجود دارد. بعضی از کارکنان صندوق نیز معتقندند که چه ایرادی دارد مثلا فلان فرد نیازمند روستایی را بدون دریافت حق بیمه، بیمه کنیم؟ من به شدت با این رویکرد مخالف هستم. ما یک صندوق بیمه ای هستیم. حق بیمه دریافت میکنیم و خدمات میدهیم. نمیتوانیم بدون دریافت حق بیمه، سابقه بیمه پردازی ایجاد کنیم. در خصوص مواردی که شما گفتید، مثلا کمیته امداد امام خمینی (ره)، به جای پرداخت حق بیمه ملک گرفتیم. اگر قرار به حمایت از اقشار مختلف بدون دریافت حق بیمه است، سیاست گذار باید ابتدا اسم صندوق را عوض کنند و نگوید صندوق بیمه ای.
* از همان آغازین روزهای تشکیل صندوق کشاورزان، گروهی از کارشناسان اعتقاد داشتند که ارائه ندادن خدمات درمانی و نبود یک پشتوانه قانونی مستحکم، باعث کاهش استقبال از صندوق میشود. البته شاید وجود یک قانون مستقیم مانند آنچه درباره سازمان تامین اجتماعی وجود دارد، با روح اختیاری بودن بیمه صندوق در تضاد باشد، اما آیا ارائه ندادن خدمات درمانی، مشکلی برای شما ایجاد نکرده است؟
سوال شما دو بخش دارد. در بخش اول، درست است که صندوق قانون مستقلی ندارد، اما پشتوانههای قانونی مختلفی مانند قانون ساختار نظام جامع رفاه و تامین اجتماعی، قانون اصلاح ماده 113 خدمات کشوری و ... را داریم. صندوق در بودجه سالیانه کشور ردیف قانونی مشخص دارد و اینطور نیست که پشتوانه قانونی نداشته باشیم. ما حتی در قانون فهرست نهادهای عمومی غیردولتی نیز حضور داریم. بنابراین به نظر میرسد به اندازه کافی ارجاعات قانونی وجود دارد، اما خوب است که قانون تشکیل مجزایی هم داشته باشیم تا در برخی محاکم، بیشتر به ما کمک کند.
اما در بخش دوم و اثر ارائه نشدن خدمات درمانی بر روی ورودیهای صندوق، به نظر بنده جای بحث وجود دارد. باید به این سوال پاسخ دهیم که هدف ما از تشکیل صندوق بیمه اجتماعی کشاورزان، روستائیان و عشایر چیست؟ هدف این است که یک صندوق بیمه ای پایدار داشته باشیم تا افرادی که به این صندوق حق بیمه میپردازند، برای آینده خود آسایش خاطر داشته باشند. درست است که شاید اگر صندوق خدمات درمانی را هم پوشش میداد، با استقبال بیشتری مواجه میشد و آهنگ افزایش تعداد بیمه شدگان ما بالاتر میرفت، اما در شرایط فعلی و اینکه صندوق ما ساختار و تشکیلات خرید خدمات درمانی را ندارد و سازمان بیمه سلامت ایرانیان نیز مشغول به فعالیت است، به نظر میرسد نیازی به حضور در بخش درمان نداریم. در حال حاضر دولت بودجه ای در اختیار سازمان بیمه سلامت قرار داده تا بیمه درمان ایرانیانی که مشمول صندوقهای دیگر نیستند را تامین کند و کشاورزان، روستائیان و عشایر نیز از این جمله اند.
البته اما اینکه در حال حاضر چقدر به عدالت درمانی نزدیک هستیم، بحث دیگری است. در بیمه روستائیان و شهرنشینان تفاوت هایی در بحث ارجاع و صدور دفترچه ... وجود دارد و باید بر روی این موارد صحبت کنیم. برای اینکه یک پیوند جدید میان صندوق ما و بیمه سلامت شکل بگیرد و بتوانیم از مزیتهای تبلیغاتی بیمه درمان سلامت استفاده کنیم، بدون اینکه خود را درگیر درمان کنیم، برنامه داریم.
* چند درصد از جمعیت هدف خود را تحت پوشش درآورده اید و برنامه شما برای گسترش چتر پوشش بیمه ای چیست؟ البته اگر این نکته را در نظر بگیریم که با توجه به سهم دولت در پرداخت حق بیمه، آیا افزایش تعداد بیمه شدگان به نفع صندوق است یا خیر.
نکته مهم این است که بیمه ما بر اساس مکان زندگی تعریف شده و وسع افراد، اثری در تحت پوشش قرارگرفتن یا نگرفتن آنها ندارد. جمعیت عشایر غیور کشور، کشاورزان، روستائیان و ساکنان شهرهای زیر 20 هزار نفر که فاقد هرنوع پوشش بیمه ای هستند، جمعیت هدف ما به شمار میروند. ما برای جمعیت هدف خود، یک حداقل و یک حداکثر در نظر گرفته ایم.
بر اساس آمارهای سال 1395، در کشور ما حدود 2 میلیون نفر سرپرست خانواده روستایی فاقد هرگونه پوشش بیمه ای شناسایی شده است. این میزان، حداقل جمعیت هدف ما است.
اما ما شهرهای زیر 20 هزار نفر را هم پوشش میدهیم و بیمه شدگان بالقوه ما الزاما سرپرست خانوار نیستند، یعنی مثلا در یک خانواده، همه افراد بیش از 18 سال که تحت پوشش بیمه سرپسرت خانوار نیستند، میتوانند بیمه شده ما باشند. گروههای مختلف کشاورزان مانند زنان و تقریبا همه جمعیت روستایی و عشایری بین 18 تا 50 سال، میتوانند در صندوق ما عضو شوند. برآورد ما این است که 11 میلیون نفر جمعیت بین 18 تا 50 سال در کشور داریم که در محیط جغرافیایی تعریف شده صندوق ما حضور دارند و میتوانند بیمه شده ما باشند. بنابراین جامعه هدف ما بین 2 تا 11 میلیون نفر متغیر است و ما برای خود، جامعه هدف 4 تا 5 میلیون نفری تعریف کرده ایم. البته همانطور که شما هم اشاره کردید، با توجه به اینکه صندوق ما منابع اصلی خود را از سوی دولت دریافت میکند، نباید بی گدار به آب بزنیم و نمیتوانیم یکدفعه برای جذب این افراد اقدام نماییم. شرایط و فاکتورهای زیادی باید در نظر گرفته شود تا بتوانیم شیب منطقی صحیحی برای افزایش تعداد بیمه شدگان صندوق در نظر بگیریم.
* نکته آخر ...
باید این نکته را یادآوری کنم. درست است که دولت دو برابر حق بیمه ای که هر فرد روستایی و عشایر پرداخت میکند را به صندوق میپردازد، اما این مبلغ نسبت به یارانه ای که دولت برای سایر افراد در نظر گرفته، رقم زیادی نیست و به نظر میرسد نباید بر سر کشاورزان، روستائیان و عشایر افراد منت بگذاریم. امسال کل سهم دولت در پرداخت حق بیمه به صندوق ما 1200 میلیارد تومان است که فقط 580 میلیارد آن در بودجه دیده شده و از این میزان هم، بیشتر از 80 درصد پرداخت نمیشود. یعنی تقریبا 400 میلیارد تومان یا یک سوم پرداخت میشود و 67 درصد میماند. اگر حاکمیت تصمیم بر این دارد که از کشاورزان، روستائیان و عشایر حمایت کند، حداقل نگذارد که همین مقدار اندک هم به مطالبات انباشته تبدیل شود.
درخواست ما این است که تصمیم گیران در دولت و مجلس، معادل سهم خودشان را هر سال، در بودجه بگذارند و به صندوق بپردازند تا عمر این صندوق بیشتر شود. واقعیت این است که در دهههای گذشته، روستائیان و عشایر نادیده گرفته شده اند. ما باید صدای روستائیان باشیم؛ اما باید دقت کنیم که حوزه بیمه ای و حوزه حمایتی، در هم آمیخته نشود.