کارنامه مدیر جوان را با کارنامه مدیران قبلی صندوق بیمه سرمایه گذاری معدنی بسنجید!
مدیر عامل صندوق بیمه فعالیتهای معدنی به عنوان یکی از مدیران دولتی نسل جدید معتقد است: زندگی آتی اجتماعی، سیاسی، اجرایی و اقتصادی ما دقیقاً مثال همین پدر و فرزند است، پدران سیاسی و اجرایی ما مجبورند به نسل بعد از خود اعتماد کنند و به ما جوانترها بال و پر بدهند و میدان بدهند. شاید دوبار هم زمین بخوریم، اما مطمئناً تنها مسیر رشد و تعالی از این کانال میگذرد.
به گزارش چابکآنلاین به نقل از ایرنا، فرید دهقانی، مدیر عامل صندوق بیمه فعالیتهای معدنی که در آستانه ۴۰ سالگی مسئولیت یکی از صندوقهای بیمهای تخصص کشور را برعهده گرفته است، خود را در عرف جهانی یک مدیر جوان نمیداند، اما مطابق با شرایط داخل کشور، باید او را از مدیران نسل جوان دولت دانست. وی که پس از اتمام دوره تحصیلات کارشناسی خود وارد مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی شد.
دولت روحانی به بحث جوانگرایی بسیار پرداخته است. وعدههایی مانند جوانتر شدن کابینه مطرح شد که محقق نگردید. امااتفاقات مثبتی هم در این باره افتاده است. مانند طرح استفاده از تعدادی جوان نخبه به عنوان دستیار مدیران ارشد و یکسری ایدههای دیگر. به نظر شما دولت روحانی توانسته گامی مثبت در جهت رفع سیستم روندهایی که مانع رشد جوانان در ساختار اداری میشود را ایجاد کند؟
دهقانی: من خودم در دولت دوم آقای روحانی این پست را پذیرفتهام و مشغول به کار شدم و تا پیش از این در مجلس بودم. همانطور که میگوئید در دولت اول شاید جوانگرایی خاصی رخ نداد. اما در دولت دوم تلاش بسیار جدی شده است برای اینکه یک نسل جوان مدیریتی را وارد کارهای اجرایی بکنند. حداقل در بخش تخصصی ام که معدن و صنایع معدنی هست مشاهده میکنم که دولت چقدر موفق بوده است. در عرصههای دیگر نمی دانم ولی واقعاً در عرصه معدن و صنایع معدنی این اتفاق افتاده است.
این اتفاق یک حسن نظر موردی مدیران هست یا یک تغییر در فرایندهای اداری؟
دهقانی: به نظر من میخواهد یک تغییر در فرایندهای اداری اتفاق بیفتد.
بسیاری جوانگرایی هایی که در دولت رخ داده است را حاصل قانون منع به کارگیری میدانند؟
دهقانی: اما در ایمیدرو اینگونه نبود. حداقل بخش معدن و صنایع معدنی در بدنه دولت اینگونه نبود. قبل این قانون مدیری به نام آقای دکتر مهدی کرباسیان آمد و اعتماد کرد به مدیران جوان. حتی انتصاب من هم پیش از تصویب این قانون بوده است. ایشان آمد اعتماد کرد و گفت این جوانان میتوانند پرچمی که ما در دست داریم را بگیرند و خیلی سریعتر از ما مسیر را ادامه دهند. اما مسئله مهم این است که چند تا مهدی کرباسیان داریم؟
الان مهدی کرباسیان به خاطر اعتمادش به مدیران جوان مورد انتقاد نیست؟
دهقانی: نه… فکر نمیکنم. البته این را من نباید بگویم. چون ایشان بودند که به من اعتماد کردند و بعد از ایشان هم دکتر قریب پور که خودش فرد جوانی است و ده سال از ما بزرگتر هستند، به این اعتماد ادامه دادند. اما در پاسخ به سوال شما حداقل در صندوق بیمه سرمایه گذاری فعالیتهای معدنی شما باید کارنامه یکسال اخیر یک مدیر حوان را با کارنامههای مدیران قبلی بسنجید. توصیه اکید بنده این است که برای سنجش عملکرد مدیران به تمام شاخصها مراجعه شود. باید دید چند ایده نو مطرح شده است؟ تحول سازمانی چگونه انجام شده است؟ شاخصهای بهره وری و فاکتورهای مختلفی که در سازمان اثر بخش است چگونه بودهاند؟ آیا مدیران جوان حرفی برای گفتن دارد؟
به گفته خودتان جزو درصد معدودی از افراد خوش شانسی هستید که توانستهاند سلسله مراتب اداری را طی کنند. اما الان در شرایط کشور ما این افراد خیلی کم هستند. اگر قرار باشد ما یک تغییر نسلی را در مدیریت داشته باشیم، با وجود این نقص، پیشنهاد و راهکار شما برای دولت چیست؟
دهقانی: روی این بحث نباید اگر گذاشت. طبیعت موضوع این است که ده سال دیگر نسل ما باید فرمان اجرایی کشور را بچرخاند، موتور محرک این کشور ما و متولدین دهه ۶۰ و ۷۰ خواهند بود. ما اگر از همین الان هم شروع کنیم به تربیت مدیران، و کارشناسان را یک درجه رشد بدهیم، مدیران میانیها را رشد بدهیم، در دو سه سال دیگر یک تجربه خوب را به بدنه مدیریت کشور تزریق کردهایم. برای شروع این فرایند همین الان هم دیر نیست.
یک بازه زمانی دو سه ساله را شما کافی میدانید؟
دهقانی: کافی نمی دانم. ما افرادی را داریم که الان توی سیستمها و بدنه اجرایی کشور هستند و بسیار توانمند و جوان هستند. آنها پتانسیل ذاتی دارند و میتوانیم رشدشان دهیم. علاوه بر آنها میتوانیم افرادی را در سیستم به صورت سیستماتیک رشد بدهیم.
به عنوان یک مدیر جوان زمانی که فعالیتتان را در این پست شروع کردید، از سوی سایر مدیران مقاومتی را شاهد بودید؟
دهقانی: من در عرف جهانی جوان محسوب نمیشوم و زمانی که ۳۹ سال داشتم به این منصب رسیدم.اما با توجه به شرایط ایران میشود گفت جوانی بودم که به مدیریت ارشد رسیدم و البته با مقاومتهای بسیار زیادی مواجه بودم. این طبیعی است. شاید ما در مجموعه خودمان با چالش زیادی مواجه نبودیم، این خیلی به ذکاوت من ربط نداشت چرا که مجموعه ما جوان هست. در سازمان ما میانگین سنی زیر ۴۰ سال است و ما با همدیگر همفکر بودیم. این مجموعه جنس اش با جنس مدیر جوان میخواند. در کنار این مشاورهایی هم داریم که سن بالایی دارند و بعضاً بیش از ۲۰ سال هست که بازنشسته شدهاند.
پس از آنکه شما به عنوان یک مدیر جوان مشغول به فعالیت شدید، آیا افراد با تجربه و سابقه دار میپذیرند به عنوان مشاور یک مدیر جوان همچنان به مجموعه کمک برسانند؟
دهقانی: من این تجربه را از مرکز پژوهشها آوردهام. در آنجا به من یاد دادند که کار مشاورهای پخته برای کسی هست که حداقل ۳۰-۴۰ سال کار اجرایی فشرده و موفق را انجام داده باشد. ما در آن دوره در مرکز پژوهشها آقای مهندس محمدخانی مدیر ما بود که بالغ بر ۲۰ سال کار اجرایی سطح بالا در مخابرات انجام داده بودند. ایشان زمانی که معاون مرکز بودند و ما معاونان زیردستش بودیم، مشاوران بسیار خبرهای را در کنار ما قرار میدادند. کارهای اجرایی با ما بود و راهبردها را آنها میدادند. آنها در نوع خودشان آدمهای توانمندی بودند و با ما کار میکردند و به ما یاد میدادند. میگفتند شما انرژی تان برای کارهای اجرایی بسیار بالاست، جسور هستید، انگیزه لازم برای انجام دادن کارها را دارید و ما فقط راهبردهای را به شما نشان میدهیم. ما فقط میخوانیم و غلطهای شما را میگیریم اما این شما هستید که باید بنویسید.
من این تجربه را از آنجا دارم و چون آنجا هم با افراد قدیمی حوزه معدن و صنایع معدنی کار میکردم، اینجا هم که آمدم از نظرات آنها استفاده میکنم. پس کار با مشاوران صاحب تجربه برای من چالش جدی نیست.
این افراد خودشان استقبال میکنند و پذیرا هستند؟
دهقانی: بله چون مدت هاست با آنها کار میکنم، من را میپذیرند. در حوزه نفت و گاز نمیتوان تعداد زیادی صاحب نظر پیدا کرد، حداکثر ۱۰۰ نفر صاحب نظر هستند. در حوزه معدن و صنایع معدنی هم به همین طریق هست و این افراد را سال هاست با آنها در ارتباط هستم. البته اگر من از حوزه معدن ناگهان به یک حوزه دیگر مثلاً پتروشیمی وارد میشدم، شاید بزرگان آن حوزه کمی برایشان سنگین میبود. اما اینجا مشکلی ندارم.
اگر به شما بگویند که فرد جوانی میخواهد در یک منصب ارشد مدیریتی قرار بگیرد، بنا بر تجربیات خودتان برای آنکه چالش کمتری در کار خود مواجه شود، چه توصیه و پیشنهادی برای او دارید؟
دهقانی: اولین توصیه این هست که اگر در آن زمینه کار کارشناسی نکرده است، اصلاً وارد نشود. اگر پلههای ترقی را در آن حوزه طی نکردی و اگر مدیر میانی نبودی هیچ وقت مدیر ارشد نشو. چون در این صورت هیچ وقت چالش مدیرهای میانی و سطح کارشناسی رو درک نخواهی کرد. توصیه دیگر من این است که حتماً و حتماً به کار خود، کار جمعی و کار تیمی ایمان راسخ داشته باش.
ما در ایران نمیخواهیم کار تیمی کنیم، تربیت نشدهایم برای این کار برای اینکه به ما در مدارس یاد ندادهاند که کار تیمی انجام دهیم. برای ما رقابت را به مفهوم حذف طرف مقابل معنا شده است، برای ما رقابت به معنی رشد جمعی نیست. این یک بحث فرهنگی هست که ما باید رویش کار کنیم. با این وجود من اینجا کار تیمی کردم و جواب هم داد. بهره وری ما بالای دو برابر در یک سال افزایش پیدا کرده است.
من خودم بالای هشت سال مدیر میانی بودهام، می دانم که اعتماد نکردن به مدیر میانی چه ضربهای به او میزند و می دانم اعتماد کردن و میدان دادن به مدیر میانی چقدر میتواند انگیزه کار جمعی و کار تیمی را در او افزایش دهد. مدیران نسل جدید حتماً باید کار تیمی بکنند. حتماً و حتماً...
اگر میشود برخی از تجربیاتتان از مقاومتهایی که در مقابل فعالیت شما بوده است را به عنوان یک تجربه بفرمائید؟
دهقانی: بگذارید یک چالش را از روز اول کاری ام بگویم. روز اولی که خانم دکتر طباطبایی یزدی من را به یک جلسهای فرستاد حدود ۲۱ سالم بود. اولین جلسه کاری ام بود. سوال اولی که از من پرسیدن گفتند شما فرزند کدام یک از آقایان هستید. یعنی آنقدر سن جلسه بالا بود که فکر کردن من فرزند یکی از آن آقایان هستم. آنجا برای اولین بار فهمیدم این آقایانی که اینجا هستند اصلاً باوری به نسل ما ندارند و مصمم شدم که تلاش کنم و بجنگم تا در این سیستم خودم را اثبات کنم.
ولی واقع امر این است که آن نسلی که بر مسند کار هست نمیتواند به نسل جوانتر که میخواهد فرمان اجرایی را دست بگیرد، اعتماد کند. همواره یادمان باشد بچههایی موفق تر هستند که پدرانشان به آنها اعتماد کردهاند و به آنها میدان دادهاند. شاید این کودکان زمین هم خوردهاند اما این تجربه باعث شده است در زندگی آتی شأن موفق تر باشند. زندگی آتی اجتماعی، سیاسی، اجرایی و اقتصادی ما دقیقاً مثال همین پدر و فرزند است، پدران سیاسی و اجرایی ما مجبورند به نسل بعد از خود اعتماد کنند و به ما جوانترها بال و پر بدهند و میدان بدهند. شاید دوبار هم زمین بخوریم، اما مطمئناً تنها مسیر رشد و تعالی از این کانال میگذرد.