اختصاصی چابک آنلاین؛

بانک محوری؛ ضعف بزرگ آیین نامه های سرمایه گذاری صنعت بیمه

"فردین آقابزرگی" مدیرعامل شرکت سبدگردان نیکان : بازده سرمایه گذاری ده سال گذشته شرکت های بیمه قابل قبول نیست. "حمیدرضا شماخی" مدیر سرمایه‌گذاری و امور سهام شرکت بیمه نوین : هیات مدیره شرکت های بیمه در سرمایه گذاری محافظه کارانه پیش می روند. "میلاد صادق ویشکائی" مدیرسرمایه گذاری شرکت بیمه کارآفرین: شرکت های بیمه ای با دستورالعمل های روزانه روز مرگی می کنند.

بانک محوری؛ ضعف بزرگ آیین نامه های سرمایه گذاری صنعت بیمه

به گزارش چابک آنلاین، امروزه بیمه رکن اساسی نظام مالی هر کشوری است، شرکت‌های بیمه‌ای از نهادهای مالی مهم در بازار سرمایه هستند که در کنار دونهاد دیگر بانک و بازارسهام به تامین مالی واحدهای اقتصادی کمک می‌کنند.

شاید یکی ازایرادات وارده به این 3 نهاد بورس و بانک و بیمه ،عدم هماهنگی و تعامل درست با یکدیگر است.

به عبارتی، سه نهاد بانک، بیمه و بازار بورس و اوراق بهادار بهم متصل هستند واگرنتوانند باهم، هم‌افزایی خوبی  داشته باشند، لطمه عدم توانگری وتوانایی هریک به بازاردیگر هم وارد می‌شود.

بی شک با ایجاد تحول در زیرساخت های این حوزه می توان  موانع ومحدودیت‌های حضورموثر صنعت بیمه دربازارپول و سرمایه را مرتفع کرد.

هرچند که بسیاری از کارشناسان و مدیران صنعت بیمه معتقدند که آیین نامه‌ها و مقررات سرمایه گذاری درصنعت بیمه محدودیت‌های بسیاری برای مدیران اجرایی شرکت‌ها ایجاد کرده و ازطرفی هیات مدیره و مدیران ارشد شرکت‌ها سعی می‌کنند با احتیاط جلو بروند و این روحیه اجازه نمی‌دهد که با سرعت مطلوبی وارد بازارهای جدید شوند. 

برای توسعه و تعالی اقتصاد کشور‌ باید میزان کارایی و سودآوری شرکت‌های بیمه افزایش پیدا کند.

از آنجایی که عمده سرمایه گذاری شرکت‌های بیمه‌ای به صورت سپرده گذاری در بانک‌ها متمرکز است و ازطرفی صنعت بیمه دربازارسرمایه می‌تواند دونقش ایفا کند یعنی هم به عنوان یک فعال نهاد مالی فعالیت سایر بازارها را با پوشش بیمه‌ای تضمین کند و هم می‌تواند منابع حاصل ازفعالیت بیمه‌ای خود را دربین بازارها مجددا تزریق کند بنابراین می توان گفت که این نهاد مالی نقشی دوسویه دارد که در هردونقش خود عملکرد ضعیفی دارد.

بررسی موانع و چالش‌هایی که سبب شده تا سرمایه گذاری شرکت‌های بیمه‌ای در بازارهای مالی دیگر چندان موفقیت آمیزنباشد بهانه‌ای شد تا چابک‌آنلاین میزگردی با حضور"فردین آقابزرگی" مدیرعامل شرکت سبدگردان نیکان ، "حمیدرضا شماخی" مدیر سرمایه‌گذاری و امور سهام شرکت بیمه نوین و"میلاد صادق ویشکائی" مدیرسرمایه گذاری شرکت بیمه کارآفرین برگزار کند که از نظر می‌گذرد.

عکس اول

چابک‌آنلاین: شرکت‌های بیمه ای در دنیا عملیات بیمه‌گری را به عنوان ماموریت خود در نظر می‌گیرند و کسب سود آنها بیشتر در حوزه‌های سرمایه‌گذاری است. ازطرفی گفته می‌شود که محدودیت‌های ناشی از آیین‌نامه 97 و سقف سرمایه‌گذاری شرکت‌های بیمه‌ای سبب شده تا شرکت‌های بیمه‌ای آنطور که باید به سمت سرمایه‌گذاری‌های بورسی نروند. به نظر شما چه ایراداتی به سقف سرمایه‌گذاری شرکت‌های بیمه‌ای دربازار سرمایه وارد است؟

شماخی: نگاه آیین‌نامه سرمایه‌گذاری شرکت‌های بیمه که در حقیقت چهارچوب عملکرد این شرکت‌ها در حوزه سرمایه‌گذاری را مشخص می‌کند بانک محور است، یعنی با مطالعه آیین نامه شماره 97 متوجه می‌شویم که تاکید بسیاری دارد که شرکت‌های بیمه باید حداقل 40 درصد از منابع خود را در بانک‌ها سپرده‌گذاری کنند و از آن طرف می‌گوید که حداکثر 40 درصد را در حوزه سهام سرمایه‌گذاری کنند و پس از آن مسکن، اوراق و صندوق ها.

به‌دلیل آنکه تاکید بسیار برروی سپرده‌های  بانکی است، شرکت‌های بیمه هم باید این آیین‌نامه را رعایت کنند زیرا اگر رعایت نکنند امتیاز منفی برای هیات مدیره آن شرکت در نظر گرفته می‌شود به همین خاطر شرکت‌های بیمه مجبورهستند استراتژی‌ها و برنامه‌های خود را بیشتر در حوزه سرمایه‌گذاری بدون ریسک و در حوزه بانک‌ها انجام دهند که با دید ریسک پذیری شرکت‌های بیمه در بازار سرمایه منافات دارد بنابراین این آیین‌نامه بهتر است متناسب با شرایط اقتصادی اصلاح شود. یک کارگروه سرمایه‌گذاری تشکیل شده تا این مواردجمع آوری و برای اصلاح به شورای عالی بیمه پیشنهاد شود که امیدوارم این اتفاق بیافتد و وضعیت سرمایه گذاری در شرکت‌های بیمه چابک‌تر شود.

چابک‌آنلاین: سایرموانع و محدودیت‌های موجود برای حضور موثر شرکت‌های بیمه در بازار پول و سرمایه چیست؟

عکس چهارم

شماخی: تفکر سرمایه‌گذاری در شرکت‌های بیمه باید نهادینه شود.بیشتر مدیران عامل و هیات مدیره شرکت‌های بیمه ای هم تمایل به خرید ملک و سپرده گذاری بانکی دارند تا اینکه بخواهند در حوزه سهام و ابزارهای جدید سرمایه‌گذاری و مالی وارد شوند. شاید یک مدیرعامل و یا هیات مدیره نخواهد خود را درگیر ریسک کند و وارد بازارهایی شود که اطمینان کمتر و شاید سود بالاتری دارد ، وارد شود.  ازسوی دیگر یک مقدار هم برمی‌گردد به اینکه بازارهای سرمایه‌گذاری ما کارا نیست.

مثل اینکه به یکباره قوانینی به شرکت‌ها تحمیل می‌شود که به عنوان مثال باید در حوزه اوراق وارد شوید و به همین دلیل دست هیات مدیره بسته می‌شود و ترجیح می‌دهند که خیلی آهسته پیش بروند.

همچنین شرکت‌های بیمه و هیات مدیره‌ها به‌دنبال آن هستند که با توجه به هموار سازی سود سالیانه، سودی را نشان دهند که حال اگر این سود یکسال صددرصد هم رشد کرد یا اگر ده درصد هم رشد کند خیلی عایدی برای شرکت ندارد به همین دلیل سعی می‌کنند خیلی با احتیاط جلو بروند و این روحیه اجازه نمی‌دهد که وارد بازارهای جدید شوند.

مشکل دیگر در حوزه استانداردها و قوانین و مقررات است.

نکته دیگر این که برای ابزارهای جدید مالی که در بازار سرمایه مطرح می‌شوند استاندارد حسابداری نداریم و مدیریت‌های مالی شرکتهای بیمه نمی‌توانند آنها را ثبت و گزارش کنند مثلا در حوزه سبدگردانی مشکلی که در صنعت بیمه وجود دارد رویه‌های متعدد حسابداری است که حسابرسان و شرکت‌های بیمه درگیر آن هستند. حسابرس معتقد است که سبدگردانی‌ها برای هر خرید و فروش باید ثبت جداگانه زده شود همانند آنکه خود شرکت دارد سهم خرید و فروش می‌کند ولی یک حوزه‌ای از استانداردهای سازمان بورس است که می‌گوید شرکت‌ها فقط بر مبنای NAV عمل کنند و در پایان هردوره سرمایه‌گذاری سود و زیان محاسبه و گزارش شود.

مراجع قانونگذاری  متنوع و متعدد از چالش‌های حسابداری سرمایه گذاری در شرکت‌های بیمه است.

چابک آنلاین: گفته می‌شود که شرکت‌های بیمه برای موفقیت بیشتر در بازار سرمایه باید درزمینه ابزارهای نوین و استفاده از اوراق بهادار سازی، کارهای جدی‌تری انجام دهند. در مورد این مساله برای ما توضیح بدهید.

عکس سوم متن

آقابزرگی: ابتدابگویم؛ ریسک پروفایل هر شرکت به تناسب ماهیت کارآن در شرکت‌های بیمه به یکی از اهداف عالی مدیران شرکت که افزایش سود، ثروت سهامداران و سرمایه‌گذاران است برمی‌گردد. چنانچه به هردلیلی ازجمله به اِزای اعطای مجوزی که به شرکت بیمه داده می‌شود،انتظاراتی از سوی مقام بالا تر ایجاد شود که حکم مانع را برای مدیران آن شرکت ایجاد کند، شرکت کارایی لازم را نخواهد داشت. در ده ساله گذشته شاهد آن هستیم که حاشیه سود عملیات شرکت‌های بیمه ای به خصوص بیمه‌های بخش خصوصی قابل توجه نیست و هرچند ضریب نفوذ بیمه ما از استانداردهای بین‌المللی هم کمتر است اما اگر سیاست سرمایه‌گذاری در این حوزه را برعهده مدیران شرکت بیمه بگذاریم قائدتا نباید تضادی بین قانونگذاری در این خصوص و آنچه که مدیران در دست اجرا دارند وجود داشته باشد.

برای توسعه و تعالی اقتصاد کشور، بازار سرمایه وضریب نفوذ بیمه ‌باید کارهایی انجام دهیم و در نهایت خلاصه شده آن برمی‌گردد به میزان کارایی و سودآوری شرکت های بیمه.

اگر بخواهیم تفکیک درست‌تری در حوزه مسئولیت‌های اجتماعی برای بیمه‌های دولتی که عمدتا نقش بهداشت و درمان را ایفا می‌کنند و شرکت‌هایی که ارائه دهنده خدمات مکمل سایر حوزه‌های بیمه هستند انجام دهیم، دخالتی است که در بخش دولتی انجام می‌شود وجایز هم نیست.

الان شاهد هستیم که بیمه شده‌های تامین اجتماعی، کل سرمایه و مایملک خود را به دست مدیران دولتی سپردند که در مقاطع و اهداف کوتاه مدت صرفا به دنبال اجرای آن اهداف هستند؛ بعنوان مثال جبران کسری بودجه دولت، تامین منابع مالی دولت و امثال آن که با رسالت اصلی این سازمان‌ها که بهداشت و درمان است منافات دارد.

متاسفانه بخش خصوصی هم از این مقوله مستثنی نیست و علیرغم اینکه شکل اغلب نهادهای مالی که به ظاهرخصوصی هستند اغلب یک ماهیت کاملا دولتی دارند، حتی مثلا در بیمه مرکزی و سایر سازمان‌های هم عرض مثل وزارت رفاه که رییس سازمان تامین اجتماعی و شرکت‌های پایین دست را تعیین می کنند، نقش این مدیران تا حدود زیادی با ذی‌نفعان و سهامداران آن شر‌کت‌ها تفاوت دارد.

یک مدیر سرمایه‌گذاری در حوزه بازار سرمایه چه شرکت بیمه چه هر نهاد مالی باید اختیار تام داشته باشد و بنا به رعایت صلاح شرکت و یا سازمان متبوع  تصمیمات خود را به اجرا درآورد.

یک چهارچوب و حد و حدود تعیین شده‌ای قابل قبول است اما اگر فضا به گونه‌ای تغییر کند که مدیر صندوق، شرکت بیمه و یا سرمایه‌گذاری شرکت بیمه در ارتباط با اهداف خاص یک دولت، یک حوزه خاص مثل تامین اجتماعی، بیمه مرکزی یا کمک حال دولت حرکت کند، به هیچ عنوان به آن مقصود نهایی خود نخواهد رسید و کاهش کارایی را خواهیم داشت که حتی ممکن است به منافع و عایدات ذی نفعان و سهامداران لطمه بزند. 

پرداختن به این مسائل که ابزارهالی مالی را به چه صورت توصیه و تکلیف کنیم که مدیران سرمایه‌گذاری در آن ورود کنند کاملا در دست تصمیمات مدیران سرمایه‌گذاری است و می‌بایست آن بستر اولیه فراهم شود که فراغت بال و استقلال را داشته باشند.

اگر مدیران سرمایه‌گذاری استقلال رای نداشته باشند نمی‌توانند کار اصلی خود را انجام دهند و اگر ابتکار و اختیار عمل را به خود مدیران سرمایه‌گذاری شرکت‌های بیمه خصوصی بگذاریم می‌توانند به شدت حاشیه سود را افزایش دهند اما آن محدودیت‌ها مانع ایجاد می‌کند.

شرکت بیمه یک بخش خصوصی است که مجوزدارد یک خدماتی ارائه دهد و در کنار ارائه این خدمات نباید مسئولیت دیگری متوجه این بنگاه شود اما به اقتضای شرایط ،یک چهارچوب‌هایی تعیین می‌شود که گاهی ممکن است این شرکت‌ها از مدار اصلی خود هم خارج شود.

چابک‌آنلاین: بیمه مرکزی چه نقشی در عملکرد موفق‌تر شرکت‌های بیمه در زمینه بازار سرمایه دارد؟

پنجم متن

صادق ویشکایی: نقش بیمه مرکزی به دستور العمل‌ها و آیین‌نامه‌هایی که ابلاغ می‌کند برمی‌گردد. در بحث آیین‌نامه 97 که بسیار تکمیل‌تر از آیین‌نامه 60 بوده و خیلی از مشکلات آن را رفع کرد، همچنان انعطاف پذیری پایینی را می‌بینیم.درآیین‌نامه 97 به شرکت‌های بیمه اجازه داده شده که در آیتم‌های دیگر سرمایه‌گذاری و بازارهای جدید سرمایه‌گذاری کنند ولی آن خط و خطوطی که مشخص کرده متناسب با همان زمانی بوده که این آیین‌نامه نوشته شده ،یعنی در سال 97 و اوایل سال 98.

درواقع یکسری آیتم‌ها مانند سقف سرمایه‌گذاری در بازار بورس که نمی‌تواند از 40 درصد فراتر برود و یا شرکت‌های بیمه باید25 درصد منابع خودرا  دریک نوع اوراق  که عمدتا توسط دولت منتشر می‌شود ببرند محدودیت‌هایی دارد.

به عنوان مثال اگر یک شرکت بیمه‌ای کل منابع خود را اوراق اسناد خزانه اسلامی بگیرد توسط بیمه مرکزی ایراد گرفته می‌شود که چرا همه را اسناد خزانه اسلامی خریدی ،درحالیکه اوراق منفعت دولت هم اگر می‌خرید متولی یکی است یا در تجدید ارزیابی شرکت‌ها که در یکسال و نیم اخیر بسیار داغ شد، طبق آیین‌نامه تا سه سال جزو منابع سرمایه‌گذاری شرکت نمی‌آید، این سه سال با این هدف بود که باتوجه به اینکه یک کف سپرده بانکی برای شرکت‌ها در نظر گرفته شده شرکت‌ها  فشار مضاعفی نداشته باشند.

ازسوی دیگر در بحث بازارهای دیگر که سقف وجود دارد نمی‌توان از این سهم جدیدی که ایجاد شده تا سه سال آینده استفاده کرد.

نقشی که بیمه مرکزی در این آیین‌نامه‌ها می‌تواند بازی کند این است که قدری منعطف‌تر عمل کند.

چابک‌آنلاین: امروزه حوزه سرمایه جهانی شاهد ابزارها و نوآوری‌های مشترک بازار سرمایه و صنعت بیمه است که بیش از پیش باعث تعامل و همگرایی آنها شده است، آیا این همگرایی در صنعت بیمه ایران هم وجود دارد؟

شماخی: قطعا پتانسیل ایجاد همگرایی وجود دارد؛ طبق قانون بازار سرمایه چه در ایران و چه در سایر نقاط دنیا، نهادهای مالی جزو بازار سرمایه هستند و شرکت‌های بیمه هم بخشی از موسسات مالی بوده و کار آنها کاملا با یکدیگرهمخوانی دارد.

سرمایه‌گذاری جزو وظایف اصلی شرکت‌های بیمه است و بیشتر سود آنها هم از همین محل است. اینکه این تعامل برقرار نشده، برمی‌گردد به اینکه یک مقدار دید سرمایه‌گذاری و ریسک‌پذیری در شرکت‌های بیمه کم است.

درست است که بیمه ریسک را پوشش می‌دهد اما در واقعیت برخی  از مدیران صنعت بیمه از ریسک گریزانند و سرمایه‌گذاری هم با ریسک عجین شده است. البته تا حدی باید به مدیران عامل و هیات مدیره شرکت‌های بیمه حق داد زیرا وضعیت اقتصادی پایدار نیست و به یکباره قوانین و یا یک قانون بودجه می‌آید که بازدهی شرکت‌ها را به هم می‌ریزد.

درحال حاضر در سندیکای بیمه‌گران کارگروه سرمایه‌گذاری تشکیل شده و اولین موردی که درآن مطرح شده روز آمد سازی آیین‌نامه 97 است.

متاسفانه در هر صنعت و حوزه‌ای که آیین‌نامه‌ای می‌خواهد تدوین شود نگاه از بالا به پایین وجود دارد یعنی حتی از فرد کارشناسی که درگیر کار است سوال نمی‌کنند که برای نوشتن این آیین‌نامه‌ چه الزاماتی باید در آن درنظر بگیریم.

 آیین‌نامه را می نویسند و فقط نظرات دولت در آن اعمال می‌شود.

این شیوه آیین‌نامه نویسی و تدوین قوانین در جای دیگر هم گریبانگیر صنعت بیمه می‌شود که الان سندیکای بیمه‌گران به این نتیجه رسیده که مدیران سرمایه‌گذاری صنعت بیمه را جمع کرده  و این آیین‌نامه را اصلاح کند. اگر قرار است یک تعاملی بین شرکت‌های بیمه و بازار سرمایه باشد این است که بستر قوانین و نحوه تنظیم قوانین باید اصلاح شود، یعنی یک نگاه از بالا به پایین نباید داشت چه بیمه مرکزی، چه سندیکای بیمه گران یا  مدیران سرمایه‌گذاری شرکت‌های بیمه.

آیین‌نامه‌ها و قوانین را که چهارچوب حرکت است باید در یک محیط مشارکتی، کمیته‌ای و با تعامل تدوین کرد، چه بسا لازم است که در این زمینه تعاملاتی با حسابرس  هم وجود داشته باشد تا یک آیین‌نامه‌ خروجی با قابلیت اجرای بالا ایجاد شود.

ریسکی که در بیمه، پوشش داده می‌شود دو حالت دارد یا زیان اتفاق می‌افتد و یا نه ولی در حوزه سرمایه‌گذاری ریسکی که اتفاق می‌افتد ابعاد وسیع‌تری دارد که خیلی قابل بیمه شدن نیست و مدیران شرکت‌های بیمه وقتی می‌خواهند وارد این حوزه شوند یک مقدار با احتیاط با آن برخورد می‌کنند، با این حال فکر، با اصلاح قوانین و مقررات و نگرش‌ها می‌توان این تعاملات را برقرار کرد.

چابک‌آنلاین: اشاره کردید که مدیران صنعت بیمه با ریسک سرمایه‌گذاری محتاطانه برخورد می‌کنند. چرا؟ آیا  شناخت آنها از بازارهای سرمایه‌گذاری پایین است؟

شماخی: اگر خود را جای هر یک از مدیران عامل صنعت بیمه بگذارید و مقیاس‌های عملکردی یک مدیر عامل شرکت بیمه و هر شرکت دیگری را درنظر بگیرید مفهومی بنام هموارسازی سود داریم؛ شرکت اگر هرسال سود کند و سود آن 10 تا 15 درصد رشد داشته باشد، مدیرعامل خوب عمل کرده است؛ پس مدیرعامل حاضر نیست خود، هیات مدیره و مدیران شرکت را به دردسر بیاندازد و وارد فضای سرمایه‌گذاری شود که شاید سود بالایی داشته باشد یا نداشته باشد مثل فضای سرمایه‌گذاری که در سال 99 و 1400 داشتیم. الان مدیران سرمایه‌گذاری شرکت‌های بیمه بسیار تحت فشار هستند که چرا پول را در بازار سرمایه بردید مگر خبر نداشتید؟ درصورتی  که مدیران سرمایه گذاری و تحلیل گران بازار سرمایه متغیرهای کلان اقتصادی مانند تورم، نرخ دلار و نقدینگی را بررسی کرده و فکر می‌‌کنند که سرمایه‌گذاری در بازار سرمایه سودآور است هرچند در کوتاه مدت زیان ایجاد شود.

چابک‌آنلاین: آیا بازار بیمه و  بازار سرمایه ایران  ظرفیت طراحی و به کارگیری  ابزارهای مالی همچون اوراق بیمه‌ای و مشتقات  را دارد؟

آقابزرگی:عمدتا نهادهای مالی  به ریسک‌های حاصل از سرمایه‌گذاری حساسیت دارند، این زمینه الان فراهم شده و حتی اخیرا گزینه‌هایی که برای صندوق‌های سرمایه‌گذاری قابل معامله پیش بینی شده  می‌تواند به مقاصد شرکت‌های بیمه و مدیران سرمایه‌گذاری کمک کند.

نیاز به نقد شوندگی شرکت بیمه بسیار بالا است حتی گاهی ممکن است در یک مقوله‌ای سرمایه‌گذاری کنند که علیرغم بازدهی پایین صرفا نقد شوندگی بالایی داشته باشد و همین موضوع باعث می‌شود که آن بازدهی لازم در امر سرمایه‌گذاری کسب نشود؛ اما به اقتضای شرایط می‌توانند اینکار را انجام دهند حتی فکر می‌کنم تلاقی، رونمایی و ابداع این گونه ابزارها برای مدیران سرمایه‌گذاری شرکت‌های بیمه بسیار مفید واقع می‌شود، هرچند سهم معاملات مشتقات درحال حاضر آنقدر ناچیز است که نیازمند به یک فرهنگ سازی، ایجاد آمادگی ذهنی و آموزش در سطوح مختلف حتی سطوح بالا است.

غیر از چهارچوب اولیه ،حد و حدود کنترل نباید از آستانه خود آنقدر تجاوز کند که ایجاد محدودیت کرده و مدیران اداره کننده بنگاه ،به نوعی از مسئولیت‌های اصلی خود، ناگزیر فرار کنند و بگوید یک سرمایه‌گذاری سودآور را در مقابل این ریسکی که باید بپذیرم انتخاب نمی‌کنم.

این نگاه ،همان نگاه دستوری و تفکر اداره دولتی بنگاه‌ها است که ریشه اصلی کاهش راندمان و بهره وری اغلب بنگاه‌ها از جمله صنعت بیمه به خصوص در شاخه سرمایه‌گذاری در بازار سرمایه و بورس است که این نقطه ضعف را شاهد هستیم که یکی از قدرتمندترین و پراثرترین نهادهای مالی(شستا) که در بازار سرمایه ایران است دارای ضعیف‌ترین وکمترین راندمان کاری است.

درحالیکه بیش از 12 درصد سهم بازار سرمایه هم در اختیار این نهاد است و به صرف پیگیری مطالبات الان اولین اتفاقی که می‌افتد مدیران بالا دست عوض می‌شوند حتی برای بخش خصوصی، یعنی چنانچه درآن خط مربوطه و تعریف شده‌ای که از بالا به صورت دستوری تعریف می‌شود حرکت نشود مسلما اتفاقاتی می‌افتد.

این مساله منافاتی با وضع چهارچوب‌های اولیه ندارد ولی دخالت بیش از اندازه خود به خود، تفکر دولتی را در آنجا تداعی می‌کندو این زمینه اصلی پایین آوردن کارایی است.

به طور متوسط در 10 سال گذشته شرکت‌های بیمه فعال در کشور که 6 درصد ارزش بازار سرمایه بورسی را در اختیاردارند، 3 درصد حاشیه سود داشتند که بازدهی قابل قبولی نیست؛ نه اینکه مدیران سرمایه‌گذاری نتوانستند بلکه برای آنها محدودیت ایجاد شده است.

واحد سرمایه‌گذاری در شرکت بیمه باید از محل منابع مازاد شرکت خود، ارزش افزوده ایجاد کند تا کمک حال سازمان  باشد ولی چنانچه منابع آنجا یک مقدار مازاد باشد و اگر نگاه به همین صورت باشد که سازمان تامین اجتماعی به این حال و روز درآمد، این شرکت‌ها  وصنعت بیمه هم به مرور زمان بسیار بسیار تضعیف می‌شوند.

چابک‌آنلاین: از انتشار اوراق بهادار بیمه‌‎ای  به عنوان یکی از روش‌های جدید تامین مالی شرکت‌های بیمه و همچنین انتقال ریسک در صنعت بیمه یاد می‌شود. در حقیقت اوراق بیمه‌ای حلقه واسط بازار بیمه و بازار سرمایه است که می‌تواند ابزاری کارآمد برای استفاده از ظرفیت‌های بازار سرمایه جهت تامین مالی و پوشش ریسک صنعت بیمه باشد. آیا به این ظرفیت از سمت صنعت بیمه کشور توجه شده؟ اگر خیر چرا؟  اساسا فواید استفاده از اوراق بیمه‌ای برای صنعت بیمه چیست؟

میلاد صادق ویشکائی: دلایلی که شرکت‌های بیمه‌ای به سمت انتشاراوراق بیمه‌ای نرفته‌اند این است که پیش ازاینکه نیاز به تامین مالی داشته باشند نیاز دارند که یک حاشیه سود مناسب از دارایی‌های خود داشته باشند.

براساس آخرین آماری که منتشر شده چیزی حدود 100 هزار میلیارد تومان پرتفوی بیمه‌ای شرکت‌های بیمه‌ای است که این نشان دهنده این است که شرکت‌های بیمه‌ای رقم قابل توجهی در بازار سرمایه دارند و آن چیزی که درحال حاضر برای صنعت بیمه دردرجه اول اهمیت قراردارد این است که بتوانند از منابعی که در اختیار دارند یک نرخ سود خوب داشته باشند و به واسطه عملیات بیمه‌ای و سود مناسبی که به بیمه گذران می‌دهند بتوانند تامین مالی کنند.

یعنی چیزی که باعث شده اوراق در درجه دوم اهمیت قراربگیرد این است که شرکت‌های بیمه‌ای مشکل تامین مالی ندارند و مشکل آنها این است که با توجه به ابزارهایی که وجود دارد بتوانند بازدهی مناسب از منابع خود داشته باشند.

براساس آمار جهانی، شرکت‌های بیمه‌ای از عملیات بیمه گری خود سود آنچنانی نمی‌برند و حتی زیان می‌بینند و شاید یکی از دلایلی که مدیران شرکت‌های بیمه نمی‌خواهند ریسک بالاتری بردارند به این دلیل است که به اندازه کافی در عملیات بیمه گری ریسک برمی‌دارند و نمی‌خواهند شرکت را وارد یک ریسک دومی کنند که آسیب بیشتری ببیند.

شرکت‌های بیمه‌ای به جهت اینکه بتوانند متناسب با نرخ تورم حرکت کنند باید علاوه براینکه بخشی از منابع خود را در سپرده بانکی و اوراق سرمایه گذاری ‌می‌کنند پس باید از آن بخش دوم آنقدر بازدهی کسب کنند تا بتوانند نرخ بازدهی شرکت را متناسب با نرخ تورم کنند و راه دومی وجود ندارد.

بنابراین باید به بازارهای پرریسک‌تر ورودکنند که دراین بازارهای پرریسک‌تر  چه در مقطع اوج رونق بازار و چه بعد از اتفاقاتی که افتاد، مداخله ها و نقشی که نهادهای ناظر در بازارهای مختلف ایفا می‌کنند بیش از آن چیزی است که آیین نامه‌ها اجازه داده و آیین نامه‌ها هم مدام دستخوش تغییر می‌شوند.

این تغییرات آسیب می‌زند که این آسیب در دل صنعت بیمه ورود پیدا کرده  و آن انتظاری که درسال 99 برای بیمه گذاران عمر یا سهامداران شرکت شکل گرفت در 1400 قابل تکرار نخواهد بود و ادامه این روند به این شکل بیشتر آسیب می‌زند.

فردین آقا بزرگی: بعضا پیش می‌آید که شرکت‌هایی که به صورت زنجیره‌ای با یک مالکیت واحد در یک فضای کاری مشترک کار می‌کنند و چنانچه هرکدام از این نهادهای بالادست نیاز به نقدینگی داشته باشد طرح موضوعی با همین شکل مطرح می‌شود که می‌خواهیم تامین مالی کنیم.

47همت جمع حق بیمه تولیدی شرکت‌های بیمه‌ای با 3 درصد حاشیه سود است پس در اینجا مشکل نقدینگی نیست.

در نهادهای بالادستی هم پیش می‌آید مثلا وقتی دولت، نقدینگی نیاز دارد یک موضوع را طرح می‌کند که اوراق منتشر کنید و ذینفع یا استفاده کننده از این نقدینگی، آن نهاد بالادستی که به آن نیاز دارد می شود اما خود آن نهاد بالادستی برای انتشار اوراق معذوریت دارد.

در اینجا به جای انتشار اوراق آن را در بودجه گذاشتند پس یعنی این نیاز به تامین مالی و انتشار اوراق عمدتا به نیاز بالادستی بر می‌گردد و با انتشار اوراق همان بلایی سر شرکت‌های بیمه‌ای می‌آید که تامین اجتماعی الان سر خود آورده است  و این دامی است که شرکت‌های بیمه اگر گرفتارآن شوند با آن تکالیف و چارچوب و ای پی اسی که برای آنها تعریف می‌شود مرتبا از تورم عقب می‌مانند یعنی به مرور زمان تحلیل رفته و تضعیف می‌شوند.

چابک‌آنلاین:آیا اقدامات شرکت‌های بیمه ای برای اوراق بهادارمناسب قابل مبادله در بورس و تامین مالی از این طریق را مناسب ارزیابی می‌کنید و یا ضعف‌هایی در این زمینه وجود دارد؟

شماخی: درحال حاضر تامین مالی شرکت‌های بیمه‌ای از نظر نقدینگی مشکلی ندارد اما مشکل اساسی که درزمینه تامین مالی وجود دارد اختصاصا درمورد افزایش سرمایه‌ها، قوانین و مقرارت دست و پاگیری است که در این حوزه وجود دارد .

فرآیند افزایش سرمایه در شرکت‌های بیمه‌ای بسیار طولانی است و از گزارش حسابرس، مصوب هیات مدیره، تایید بیمه مرکزی، تایید اداره پولشویی بانک مرکزی و بسیاری موارد دیگر که این فرآیند را از زمانی که یک شرکت تصمیم به افزایش سرمایه می‌گیرد تا زمانی که به نتیجه برسد بسیار طولانی می‌کند.

شرکت‌های بیمه‌ای معمولا به دلیل افزایش قدرت توانگری وهمچنین افزایش قدرت ریسک پذیری و صدور بیمه نامه‌های بیشتر، تصمیم به افزایش سرمایه می‌گیرند ولی از زمانی که تصمیم می‌گیرند تا فرآیند افزایش سرمایه کامل شود یک فرآیند بسیار طولانی است که می‌تواند منجر به از دست دادن سهم بازار و مواردی از این قبیل شود.

فردین آقا بزرگی : اگر شرکتی پذیرفته شده در بورس و فرابورس باشد به دلیل قانون نظارت بر نهادهای مالی به  یک پروسه بسیار پیچیده‌تر و طولانی‌تری تبدیل می‌شود.نه به اینکه افزایش سرمایه شرکت بزرگی همانند سایپا خیلی زود ثبت شد ونه به اینکه یک نهاد مالی 6 ماه به دنبال این است که افزایش سرمایه دهد.

چابک‌آنلاین:ارزندگی سهام شرکت‌های بیمه‌ای درحال حاضر دربازار سرمایه چگونه است؟ آیا برای سهامداران جذاب هستند؟ معامله گران الان به چه وجه سهام شرکت‌های بیمه‌ای توجه می‌کنند؟

فردین آقا بزرگی:  صنعت بیمه به واسطه سهام شناور آزادی که دارد و براساس عملکرد گذشته، در زمانی که نشیب‌های قابل توجهی در بازار سرمایه داشت و باتوجه به دغدغه‌هایی که دارند همانند نقد شوندگی، سریع المعامله بودن و کاهش ریسک سرمایه گذاری معمولا بازدهی مناسب‌تری داشتند.

اما به طور کل نمی‌شود همه شرکت‌ها را به یک اندازه دید،هرچقدر از بخش دولتی فاصله می‌گیریم وبه بخش خصوصی کامل‌تر نزدیک می‌شویم این بازدهی براساس عدد و رقم در سالی که حتی شاخص بازدهی منفی داشته، صنعت بیمه در همان بازار سرمایه دارای رشد و بازدهی مثبت بوده است. درحال حاضر آن افتی که در صنایع فولاد، پتروشیمی، پالایشی و معدنی وجود دارد و ریسکی که متوجه این صنایع شده به هیچ عنوان قابل مقایسه با صنعت بیمه نیست که این موضوع متاثر از همین نکته است .

شرکت‌های بیمه‌ای نگاه ویژه‌ای به گزینش نیروهای متخصص دارند وبه دلیل اینکه بایدپاسخگوی منابع و سرمایه‌ای باشند که در کمتر از یک سال کلا نقد شود زیرا قابل پیش بینی نیست دقت بیشتری دارد که این توجه ویژه باعث می‌شود که ریسک به مراتب پایین تر و بازدهی مناسب‌تری نسبت به سایر صنایع داشته باشند .

چابک‌آنلاین: یکی از راه‌های تامین مالی از طریق بازار سرمایه این است که  شرکت بیمه سهام خود را عرضه کنند ولی بیشتر سهامداران با این موضوع مخالف هستند چون منجر به کاهش تصدی گری آنها می‌شود؟ به نظرشما اینکار چه مزایا و معایبی برای شرکت‌ها به همراه دارد؟

شماخی: شرکت‌های بیمه‌ای نمی‌توانند سهام خود را عرضه کنند یعنی تامین مالی برای مالکان اتفاق می‌افتد به عنوان مثال در شرکت بیمه نوین اگر بانک اقتصاد نوین سهام بیمه نوین را عرضه کند تامین مالی برای بانک اقتصاد نوین ایجاد می‌شود.

تامین مالی شرکت‌های بیمه‌ای می‌تواند از افزایش سرمایه از حوزه بازار سرمایه و انتشار اوراق بدهی باشد مثلا بنا به دلایلی شرکت بیمه تمایل داشته باشد طرح‌هایی را اجرا کند که اوراق بدهی منتشر کند.

چابک‌آنلاین: یکی از مواردی که در دوسال اخیر در صنعت بیمه مطرح شده داشتن تمرکز بیش از حد به بازار سرمایه بود که این امر نشان داد با افت شاخص، سود تمام شرکت‌های بیمه دچار افت شد شرکت‌های بیمه باید برای جبران این کاستی سود چه روشی درپیش بگیرند؟

ویشکایی: رشد بازارسرمایه همزمان با اصلاح آیین نامه 60 شد و شرکت‌های بیمه‌ای دراین اصلاح توانستند از فرصتی که ایجاد شد،استفاده کنند که برای سال‌های 98 و 99 این اتفاقی مثبت برای شرکت‌های بیمه‌ای بوده و نرخ بازدهی که ازبازارسرمایه بدست آوردند و نرخ مشارکتی که به بیمه گذاران عمر خود پرداخت کردند خوب بود.

شاید شرکت‌ها در سال 1400 در دفاتر وگزارشات خود به مشکل بربخورند که آن هم ناشی از رکود همراه با افتی است که دربازار وجود دارد اما آن هم شامل همه شرکت‌های بیمه‌ای نمی‌شود و دلیل آن استراتژی است که هرشرکت نسبت به بازارسرمایه دارد و هنوز درشرایطی قرارنگرفتند که صورت‌های مالی زیان کاهش ارزش یا زیان‌های ناشی از افت بازار سرمایه را نشان دهد.

 ولی شاخص‌هایی همانند نرخ تورم، نرخ دلار و شاخص‌هایی که روی عملکرد شرکت‌های پذیرفته شده در بازار سرمایه تاثیر دارد نشان دهنده این است که این رکود و افت طولانی مدت نخواهد بود یعنی شاید در چند ماه آینده هم به یک شکلی ادامه پیدا کند ولی وقتی گزارش‌های سال 1400 شرکت‌های بورسی منتشر شود بازار نمی‌تواند به همین شرایط ادامه دهد و اگر رویکرد شرکت‌ها  بلند مدت ومیان مدت باشد از این بازار زیان نخواهند دید.

اینکه شرکت‌های بیمه‌ای دراین نقطه بخواهند استراتژی خود را عوض کنند و منابعی که در بازار سرمایه آمده را دوباره سمت اوراق و سپرده بفرستند احتمالا رویکرد مناسبی دراین شرایط نخواهد بود وبا دید بلندمدت ومیان‌مدت می‌توانند بازدهی مناسبی از بازار داشته باشند.

چابک‌آنلاین: لطفا جمع بندی خود را از این میزگرد بفرمایید.

عکس دوم

آقا بزرگی: درشرایط اقتصادی که تورم بنا به گفته مسئولین بالغ بر 40 درصد است یکی از ابزارهای مناسب برای هر نهاد مالی از جمله شرکت‌های بیمه‌ای می‌تواند استفاده از ظرفیت انتشار اوراق بدهی باشد مشروط بر اینکه  بتوان خریدار واقعی در بازار پیدا کرد.

اگر دولت به هر شکل ممکن از جمله تغییر قوانین و مقررات یا تاکید نسبت به نهادهای مالی که هیچ وظیفه‌ای در این ارتباط ندارند این اوراق فروش نمی‌رفت در جایی که 40 درصد تورم وجود دارد کسی اوراق 20 یا 16درصد، نمی‌خرد هرچند که اوراق مخاطبین خاص خود را دارد.

پرداختن بیش از اندازه به فضای عمومی در بازار ثانویه، یکی از آفت‌‌های اقتصاد است و به کل اقتصاد کشور تا حدودی آسیب می‌زند.

سهم معاملات در بازاراولیه نسبت به کل حجم معاملات این نسبت در سال  94 حدود 45 درصد بود یعنی تقریبا نصف- نصف.

مزیت بازار اولیه این است که منابع عاید ناشرین، خود شرکت و تولید می‌شود اما روند کاهشی در این مسیر وجود داشت  تا سال 99 که حجم معاملات بازار اولیه به کل معاملات به عدد 8 درصد رسید.

همه توجه اذهان عمومی این است که اقتصاد و بازار سرمایه خوب نیست زیرا شاخص پایین است و معیاری برای اندازه گیری این که بنگاه‌ها چقدر تامین مالی کردند نداریم و  700 همتی که دولت سال 99 با انتشار اوراق تامین مالی کرد را درنظر نمی گیریم و فعالان بازار باید بدانند که نقش بازار سرمایه در تجهیز و تامین مالی بنگاه چقدر بوده زیرا فلسفه وجودی بورس همین بوده است .

بازار سرمایه هم همین وظیفه را داشته اما اینقدر بیش از اندازه متوجه بازار ثانویه شدیم که اصل ماجرا فراموش شد.

اگر یک بنگاهی مثل سازمان تامین اجتماعی ،شستا را بفروشد و از این طریق تامین مالی کند این تامین مالی از بازار ثانویه برای آن نهاد مالی باتوجه به ساختار مالی که دارد بسیار آسیب زننده و مسموم است چون دارایی‌های خود را حراج می‌کند و روی زخم هزینه‌های جاری می‌گذارد.

توجه ویژه به بازار اولیه به استثنا آن آمار و حجم معاملاتی که دولت به عنوان بازیگر اصلی در بازار اولیه در بازار سرمایه دارد باید بیشتر مورد توجه قرار بگیرد.

ویشکایی: نیاز داریم که مقداری در قوانین منعطف‌تر عمل کنیم و گذاشتن کف و سقف برای تمامی شرایط و زمان‌های متفاوت مناسب نیست و شرکت‌های بیمه‌ای نیاز دارند که در بازارهای مختلف متناسب با تصمیمات مدیران خود و استراتژی‌هایی که تعریف می‌کنند حضور مداوم داشته باشند تا بتوانند نرخ بازدهی متوسط و مناسبی برای خود تعریف کنند.

شرکت‌های بیمه‌ای هرروز با یک دستورالعمل و بخشنامه جدیدی مواجه می‌شوند که متناسب با آن باید تصمیم‌گیری و روزمرگی کنند و این روزمرگی در بلندمدت به بنگاه‌های اقتصادی آسیب می‌زند و شاید تصمیمات بلند مدت‌تر و منعطف‌تر بتواند کمک کند.

شماخی: همه اعتقاد داریم صنعت بیمه و بازار سرمایه از همدیگر جدا نشدنی هستند و نمونه آن ضریب نفوذ بسیار پایین بیمه نامه های عمر در مقایسه با کشورهای همسایه همانند ترکیه و کشورهای دیگر در حال توسعه است.

به این دلیل است که نرخ بازدهی سرمایه‌گذاری در حوزه بیمه نامه‌های عمربسیار پایین است و منابع شرکت‌های بیمه  فقط در بانک سرمایه گذاری می‌شود.

تاکید من این است که فرهنگ سرمایه گذاری باید در مدیران صنعت بیمه بالا برود و ریسک‌پذیرتر باشند و نگاه خیلی کوتاه مدت به سرمایه گذاری‌ها نداشته باشند؛ به عنوان مثال برای ساختمانی که برای شرکت ها خریداری می‌شود سالیانه عدد بزرگی به عنوان هزینه استهلاک محاسبه می‌شود ولی سرمایه گذاری‌ها کوچکترین کاهشی که پیدا می‌کنند و با زیان در قیمت‌های تابلومواجه می‌شوند مدیران از خود واکنش نشان می‌دهند به همین دلیل است که نگاه باید در سرمایه‌گذاری بلند مدت باشد.

خرید دارایی مالی یک دارایی است و می‌تواند تنوع دارایی‌های شرکت ها را افزایش دهد.

درحوزه قوانین و مقررات باید بازنگری و روزآمدسازی شود مثلا آیین نامه‌های توانگری صنعت بیمه، ارزش روز سبد سرمایه گذاری شرکت‌های بیمه‌ای را مد نظر قرار دهد یعنی بخش حقوق صاحبان سهام را در حوزه توانگری مالی محاسبه شود.

کمیته‌های مشترکی درصنعت بیمه و بازار سرمایه ایجاد شود از این جهت که هم اندیشی کنند که چگونه می‌توانند تعاملات و ابزارهای جدیدی ایجاد کرده و اینکه به جای صدور آیین نامه در صنعت بیمه و سوق دادن شرکت‌ها به سمت این آیین نامه‌ها، در حوزه مالی و سرمایه گذاری معیارهای اندازه گیری عملکرد درنظر گرفته شود.

به عنوان نمونه، میزان سودآوری، بازدهی سالیانه و تنوع در سرمایه گذاری و بسیاری از شاخص‌های دیگری که می‌توان عملکرد یک سبد سرمایه گذاری را اندازه گیری کرد در آیین نامه در نظر گرفته شود به جای اینکه   قوانین محدود کننده تصویب شود.

copied
نظر بگذارید