اختصاصی چابک آنلاین؛
صنعت بیمه درگزارشگری مالی فوق العاده ضعیف است
پژوهشکده بیمه را می توان یکی از ارکان تحقیقاتی صنعت بیمه به شمارآورد که از زمان تاسیس آن تا اکنون ، کم یا زیاد درتلاش بوده تا پاسخگوی نیازهای پژوهشی و توسعه تحقیقات علمی و کاربردی در زمینه بیمه باشد. ساده تراینکه این پژوهشکده درمقاطعی از زمان در سالهای گذشته،کم کار تر و در مقاطعی هم پرکارتربوده است.
چابک آنلاین، بهاره تاجر باشی، از زمان تاسیس تا اکنون این پژوهشکده، هشت رئیس داشته که طولانی ترین دوره ریاست آن مربوط به دکتر علی دهقانی درخلال سالهای 75 تا 81 و 82 تا 86 بوده وکوتاه ترین دوره ریاست بر آن هم مربوط به دکتر سید احمد قاسمی بوده که دوره ریاست او از اردیبهشت تا شهریورماه سال 92 بوده است.
ازعلی دهقانی، محمدمهدی عسگری، محمدرضا نوتاش، نادرمظلومی،سید احمد قاسمی، غدیر مهدوی کلیشمی، امیر صفری و حمید کردبچه به عنوان روسای پیشین تا اکنون پژوهشکده بیمه یاد می شود.
دکتر حمید کردبچه از بهمن ماه سال 97 تا اکنون سکاندار پژوهشکده بیمه است.
به نظر می رسد پژوهشکده بیمه درسال های گذشته نقش پررنگتری را در بخش تحقیقات صنعت بیمه بازی کرده هرچندکه هنوز هم به بخشی از عملکرد این پژوهشکده نقدهایی وجود دارد.
بررسی عملکرد پژوهشکده بیمه وچالش های صنعت بیمه، فرصتی دست داد تا گفتگویی هرچند مختصربا دکتر"حمید کردبچه" انجام دهیم که شرح آن از نظر می گذرد:
چابکآنلاین: پژوهشکده بیمه باید نقش کمک کننده علمی در صنعت بیمه داشته باشد. برخی از مدیران ارشد صنعت بیمه معتقد هستند که این نقش کمک کنندگی در پژوهشکده کمرنگ است و تحقیقات پژوهشکده به گونهای نیست که برای مدیران کارآمد باشد و با نیازهای صنعت تطبیق ندارد یعنی یا جلوتر از نیاز تهیه شده و به فراموشی سپرده شده و یا با تاخیر بوده است. نظر شما چیست؟ آیا پژوهشکده بیتوجه به نیاز روزبه انجام کارهای پژوهشی میپردازد؟ درمصاحبهای ادعا کردید که مدیران صنعت بیمه دانش بنیان نیستند آیا هنوزهم سرحرف خود هستید؟
حمید کردبچه: خیر اگر چنین چیزی برداشت شده، صحیح نیست، بلکه مدیران صنعت بیمه ازنظرعلمی و فنی افراد توانمندی هستند. منظورمن که مجددا تاکید میکنم این بوده و هست که نگاه دانش و پژوهش محوردر صنعت بیمه ضعیف است. البته مشکل صنعت ما نیست، در کل کشور ومدیریت اجرایی نگاه به دانش و پژوهش برای ارتقای عملکرد و برطرف کردن مشکلات جدی نیست. این که دلایل آن چیست بحث دیگری است. این بیان به معنای ضعیف بودن مدیران از نظر فنی وعلمی نیست. در پژوهشکده بیمه درخیلی ازموارد از دانش و توان علمی مدیران ارشد صنعت برای فعالیت های علمی و پژوهشی و حل مسائل کمک گرفته میشود.
اما راجع به بخش دوم سوال ، در تمام دنیا کاراصلی پژوهشکدههای اجرایی، کمک به طراحی پژوهشهای کاربردی برای حل مشکلات فعلی در کنار آینده پژوهی و کارکرد به عنوان برج دیدهبانی برای ترسیم آینده و کسب آمادگی لازم برای مواجه با آن است. پژوهشکده بیمه هم درهمین مسیر حرکت میکند.
بله، این درست است که بعضی ازمطالعات پژوهشکده ماهیت آینده پژوهی دارند وبه تعبیری ممکن است جلوتر از زمان و نیاز امروز باشد. این که ایراد نیست بلکه وظیفه پژوهشکده است که روی موضوعات جدید و آتی کار کند و به صنعت بگوید این موضوع، امرمهمی است و در آینده با آن مواجه خواهید شد وباید برای آن آماده باشید. وقتی موضوع شناخته شود یا آموزش داده شود استقبال میشود وبه سمت آن میرویم. به عبارت دیگرممکن است که محصولاتی داشته باشیم که درایران هنوزموضوعیت ندارند یا توجه دادن صنعت به آنها زود هنگام تلقی شود، مانند بلاک چین، هوش مصنوعی، بیمههای پارامتریک و امثال آنها اما دیر یا زود با آنها مواجه خواهیم شد.پژوهشکده سعی میکند به این موضوعات ورود کند تا وقتی صنعت با آنها مواجه شد، حداقل مبانی دانشی آن تولید شده باشد. اما این به این معنا نیست که پژوهشکده حوزههای دیگر را رها کرده و بخشی از مطالعات پژوهشکده آسیب شناسیهایی است که راجع به شرایط امروزصنعت است.
بخشی از این سوال درست که محصولات پژوهشکده آیندهنگرهستند ولی عمده محصولات ما مباحث و موضوعات روزصنعت بیمه هستند همانند نظارت و تنظیم گری، رقابت ساختار صنعت، بیمههای زندگی، درمان، خودرو، به عنوان مثال ما اخیرا چند پروژه درباره مشکلاتی که دربیمه شخص ثالث وجود دارد کار کردیم و اخیرا مطالعاتی روی راننده محورشدن بیمه شخص ثالث برای اجرای کمک هزینه اصلاحیه تبصره 1 ماده 18 قانون بیمه شخص ثالث داشته ایم. مباحث مختلف از اصلاح آیین نامهها تا اصلاح عملکرد، پورتفوی و سرمایه گذاری درصنعت بیمه در پژوهشکده مورد توجه و مطالعه قرارمیگیرد.
چابکآنلاین: به نظر می رسد که فعالیت های پژوهشکده برای صنعت بیمه گران تمام میشود و با سرمایه وهزینهای که این سازمان برای صنعت بیمه دارد نتیجه کار نمیارزد.
عملکرد پژوهشکده از نظر شما چه ضعفهایی دارد که چنین نقدهایی به آن میشود؟ اساسا چرا باید پژوهشکده به نقطهای برسد که فعالان و پیشکسوتان صنعت نقش آن را برای صنعت ، گران ارزیابی کنند؟
حمید کردبچه: نکته و اساس این نظر بسیار با ارزش است اول باید دید مبانی این نظرو قضاوت چیست؟ البته بسیاری از پیشکسوتان صنعت بیمه با پژوهشکده کارمیکنند و احتمالا همه هم، هم نظر با این موضوع نیستند.
اما چند نکته؛ اولا اینکه عملکرد پژوهشکده ضعفهایی دارد که حتما دارد، امری بدیهی است وهیچ وقت هیچ موسسهای را فقط با نقاط ضعف و قوت آن تحلیل نمیکنند و با روند حرکتش تحلیل میکنند.
پژوهشکده بیمه یک موسسه جوان است و امروز واقعا از نظرعملکرد با سالهای نخستین خود قابل مقایسه نیست و به بالندگی و بلوغ مناسب رسیده یا حداقل میتوان گفت به سمت آن حرکت میکند.
اما درباره این نظر که محصولات ما گران تمام میشود، ابتدا باید تعریف گران و ارزان بودن و مهمتر، محصول را تعریف کرد، یعنی واقعا منافع را چه میدانید که هزینه پرداختی بابت آن را گران ارزیابی میکنید. ممکن است گفته شود اگر این پروژه به دانشگاه تهران داده میشد 100 میلیون تمام میشد اما شما با مثلا 150 میلیون تمام کردید. فرض کنید که این بحث درست باشد آیا به صرف این تفاوت میتوان قضاوت کرد؟ آیا محصول آن پروژه فقط همان گزارش آن است؟ دانشی که با اجرای آن شکل گرفته و درپژوهشکده و صنعت بیمه میماند وانباشت میشود چه؟
قیمت گذاری سرمایه انسانی و مدیریت دانش انباشتهای که اشاره کردم باید چگونه باشد؟ ارزیابی استفاده از این دانش در مواضع دیگر و مراجع تصمیم گیری، چگونه خواهد بود و کجا محاسبه می شود؟ قیمت گذاری سرمایه سازمانی، دادهها و ابزارهایی که در این فرایند شکل گرفته، انباشته شده و درمعرض استفاده همگان قرارمیگیرد چه میشود؟
ارزش ایجاد شده برند دراین فرآیند چگونه دراین محاسبه لحاظ شده که نتیجه گرفتیم گران تمام شده؟ اگر این سرمایه وسازمان نباشند چگونه میتوان اطمینان داشت که همیشه میتوان نیازهای صنعت بیمه وبیمه مرکزی را به آن شکل ارزان تمام کرد.
آیا هزینههای مبادله (transaction cost) استفاده از بازار نیز در این تحلیل محاسبه و لحاظ شدهاند.
ببینید موضوع بسیار پیچیده است و اگر چه اصل آن درست است که باید ارزان و بهرهورتولید کرد واما در زمینه علم و دانش، تعریف هزینهها و فواید به سادگی که مثلا برای تولید لباس تصور میشود، نیست.
کتابی به نام بازارها و نهادهای مالی که افرادی به نام "فردریک میشکین" و"استانلی ایکینز" را نوشتهاند ترجمه کردهام وآنها دو اقتصاددان مهم مالی در دنیا هستند که صرفا دانشگاهی هم نبودند و رییس خیلی از نهادهای مالی دنیا بودند.
در ویرایش قبلی این کتاب بخشی وجود داشت با عنوان تحقیقات درفدرال رزرو که سیستم بانک مرکزی آمریکا است. فکر میکنید فدرال رزرو آمریکا چند محقق شامل اقتصاد دان، آماردان و محقق دارد؟
هزار نفر نیروی پژوهشگر دارد که 500 نفر فقط اقتصاد دان هستند که روزانه، هفتگی، ماهانه و سالانه نظام بانکی آمریکا را بررسی، رصد و تحلیل میکنند و مقام تنظیم گر و نظارتی آن کشور بر اساس بررسی و نظر آنها تصمیم گیری و سیاست گذاری میکند.
خوب صنعت بیمه یا صنعت بانکی ایران نسبت به آنها درچه موقعیتی است؟ خوب قیمت یا ارزش یک سیاست خوب که مبانی مطالعاتی دقیق دارد چقدر است؟ بجای این که بخواهیم اصل این نهاد را که بودجه آن ممکن است به اندازه یک اداره کوچک هم نباشد غیرلازم بدانیم باید در جهت حرکت دادن آن به سمت این جایگاه فکرکرد.
چابکآنلاین: هزینههای جاری پژوهشکده در یکسال دو برابر شده آیا با توجه به افزایش دو برابری هزینهها نرخ بهره وری و بازدهی پژوهشکده درحوزههای پژوهشی هم دوبرابر شده است؟
حمید کردبچه: خوب بخشی از این افزایش به ورود به حوزههای جدید و یا استفاده از نیروهای بیشتر از صنعت و جامعه باز میگردد و بخشی نیز نتیجه تورم شدید و یا همسان سازی حقوق در نظام دانشگاهی بوده است.
به همین دلیل حقوق پرسنل پژوهشکده امسال نسبت به سال قبل افزایش قابل توجهی داشته، اگر چه به سبب تورم واقعا ممکن است هزینههای حقیقی پژوهشکده بالا نرفته باشد که البته این فقط هم مربوط به پژوهشکده نیست.
اما بخش دیگری ازاین افزایش هم به این دلیل است که حجم فعالیتهای پژوهشکده به شدت افزایش داشته است در سال 98 ،حدود 60 پروژه داشتیم درحالیکه در سال 99، حدود 80 پروژه انجام شده و درسالجاری تا الان حدود 100 پروژه مطالعاتی داشتیم و پروژهها به شدت افزایش داشته که پروژههای پژوهشکده عموما هزینه نیروی انسانی است.
از سال 1398 تا 1400 روی چهار سامانه دادهای و محاسباتی سرمایه گذاری کردیم که محصولات آنها در اواخر 1399 و1400 ارائه شده و در حال حاضر روی سایت قابل استفاده است و بخش عمده هزینههای آنها در دو سال اخیر پرداخت شده است.
درپژوهشکده بیمه فعالیت های دیگری هم انجام شده که هزینهبر بوده است، یکی از این فعالیت ها تحول دیجیتال است که برای پژوهشکده هزینه بسیاری داشته زیرا سازمان باید تجهیزمیشد و بالاترین هزینه را روی ایجاد زیرساختهای دیجیتال داشتیم چون مشخص شد که در این زمینه ضعف وجود دارد و باید تقویت شود ازتهیه کامپیوتر و تجهیزات گرفته تا زیر ساخت سرور و مسائل دیگر یعنی این افزایش هزینه ترکیبی از این 3 مورد تورم، فعالیت وسرمایه گذاری روی حوزههای جدید و توسعه زیرساخت بوده است.
چابکآنلاین: درآیین نامه 90 شورایعالی بیمه که درخصوص احراز صلاحیت حرفهای مدیران بیمهای است شرط سنی برای مدیران درج نشده است به اعتقاد شما این امر میتواند یکی از عوامل فاصله گرفتن این صنعت از جوانگرایی باشد؟ آیا اساسا در راستای جوانگرایی نباید سقف سنی داشته باشیم؟
حمید کردبچه: این که به جوانان میدان داده شود و جا برای جوانان باز شود بحث ارزشمندی است. اما ایا لزوما این موضوع از طریق کنار گذاردن افراد مجرب امکان پذیر است؟.
اگر فردی به بالاترین درجه پختگی و تجربه رسیده وتوانمندی کارکردن هم دارد، خوب او هم اکنون بزرگترین سرمایه صنعت است و چرا باید یک شرکت بیمه از این سرمایه محروم شود؟
میگویند مدیرنباشد وعضو هیات عامل باشد، اما من معتقدم چرا نباید مدیر باشد؟ بخش خصوصی است و اگر تشخیص داده شده که مدیری با سن بالا و این میزان توانایی میتواند بهتر شرکت خود را مدیریت کند باید اجازه دهید مدیریت کند. آیا دنیا اینطور که ما تصورمیکنیم عمل میکند؟
درکشوری همانند کشورما چون مشکل اشتغال یک مشکل جدی است این بحث به صورت جدی دیده شده و چون ممکن است تعارض منافعی وجود داشته باشد این بحث اهمیت بیشتر یافته، اما این در بخش دولتی موضوعیت یافته و دنبال میشود.
بله باید شدیدترین استاندارهای حرفهای را وضع کرد اما اگر این استاندارد سن باشد همانقدر تعجب برانگیز است که مثلا قد یا وزن باشد. اما به نظرمن پاک کردن صورت مساله غلط است وباید مشکلات را برطرف کرد ،اگر آن شرکت خصوصی است پس سهامدار باید تصمیم بگیرد.
میشود با تعیین استانداردهای صلاحیت حرفهای بسیار دقیق که فرد باید این استانداردها را داشته باشد و اجبار مدیران برای گذراندن دورههای مختلف در طول سال و به روزشدن آنها باید توانایی مدیر را پیوسته ارزیابی کردو سنجید و اگرهر فردی این استانداردها، اطلاعات و صلاحیتها را احراز کرد و سهامدارتصمیم گرفت که این فرد مدیریت کند پس باید به کارخود ادامه دهد.
بنابراین، این حرف ،حداقل دربخش خصوصی و با ملاحظات آنها حرف درستی نیست و مدیران با سن بالا سرمایههای کشوروصنعت بیمه هستند و مطمئن باشید که حذف این افراد ازمدیریت به تدریج باعث حذف آنها از جاهای دیگرهم میشود.
یک شرکتی بسیارنوآوراست و شرکتی دیگر بسیارمحافظه کاراست، هرشرکتی اهداف خود را دارد و اگر مدیری نوآور نیست شاید سهامدار اوهدف گذاری کرده باشد که به حوزههای نوآورانه که با ریسک مواجه هستند ورود نکنند این شرکت دولتی نیست که ما به عنوان مدعی العموم مدام نگران منافع عمومی و اجتماعی باشیم.
درحال حاضراستانداردهای حرفهای باید تقویت شود که ضعیف هستند و مدیران باید آموزشهای دورهای ببینند وصلاحیتهای مدیران باید دورهای سنجیده شود ، یعنی اینکه صلاحیت مدیری در ابتدا توسط بیمه مرکزی بررسی شد که کفایت نمیکند ومدیران باید رکورد داشته باشند و رتبه داشته باشند که تمامی اینکارها وظیفه نهاد ناظر به عنوان یک نهاد تنظیم گر است.
چابکآنلاین: چرا در بحث استاندارد مالی و توانگری این همه نقص وجود دارد و رتبه توانگری مالی همه شرکتها یک است ، شرکتی با زیان انباشته بسیار بالا وشرکتی با سرمایه بالا و سود بالا هم دارای توانگر مالی یک است و از طرفی صورتهای مالی هنوز نتوانستند با IFRS تنظیم شوند دلیل این عقب ماندگی چیست؟
حمید کردبچه: هردو درست است و صنعت بیمه درگزارشگری مالی فوق العاده ضعیف است، اما بیمه مرکزی وپژوهشکده اخیرا کار برروی توانگری 2 را شروع کرده که به نتیجه هم رسیده و پیشنهاد پژوهشکده اصلاح آیین نامه 69 است.
چون در سالونسی 1 خیلی از ریسکها همانند ریسک انطباق و عملیاتی و خیلی از موارد دیگر دیده نمیشود . اگرآن چیزی که در این پژوهش بدست آمده بخواهد مبنا قراربگیرد دیگراین اتفاق نمیافتد.
هنوز همه اطلاعات را به صورت کامل در صنعت بیمه نداریم ولی دستورالعملی را که ایشین ری دارد مبنا قراردادیم و پژوهش تمام شده واگر بخواهیم با این دستورالعمل توانگری شرکتها را ارزیابی کنیم دیگر همه شرکتها دارای توانگری یک نمیشوند.
امیدواریم که اصلاح آیین نامه 69 دردستور کار بیمه مرکزی قراربگیرد و قطعا هم باید اصلاح شود ، چون این چیزی که تحت عنوان توانگری تعریف شده ناقص است ، اگر چه وجود آن بهتر از عدم وجودش است.
در خصوص گزارشگری مالی دوسال است که پژوهشکده برروی اجرایی کرده IFRS هفده در صنعت بیمه کارمیکند وکارهم با توجه به شرایط شیوع ویروس کرونا خوب پیش می رود و پیش بینی من اینگونه است که در 4 یا 5 ماه آینده تمام خواهد شد اما باز هم به سیاست نهاد ناظربستگی دارد و پژوهشکده اینکار را با مدیریت بیمه مرکزی انجام میدهد و جلسات اینکار در بیمه مرکزی انجام میشود.
هرزمانی که محصول تولید شود، اجرای آن در شرکتها شروع میشود و دو شرکت هم به صورت پایلوت دیده شده که بعد از اینکه این محصول آماده شد درآن شرکتها اجرا شود.
دراین خصوص دوره 4 ساعته آموزشی درخصوص IFRS برای مدیران عامل و دوره 60 ساعته برای مدیران مالی شرکتهای بیمهای گذاشته شد تا دانش لازم برای این موضوع دراختیار صنعت باشد. البته هنوز آن دستورالعمل و الگوی کامل در نیامده وهروقت که آماده شد دوباره دورههای آموزشی برگزار میشود وبه سمت اجرای آن در شرکتها میرویم.
چابکآنلاین: چرا شورای ثبات بانک ،بیمه و بازارسرمایه ایجاد نمی شود که این سه نهاد مالی با توجه به شرایط همدیگر آیین نامه بنویسند و آیین نامههای ضد و نقیض همدیگر نداشته باشند؟
حمید کردبچه: این موضوع مهمی است که جواب آن لزوما در شورای ثبات نیست ولی شورای ثبات هم میتواند مطرح باشد باید ببینیم دنیا دراین زمینه چکار کرده است؟
درزمینه نظارت موضوع این است که اساسا سیستمهای نظارت در بسیاری از کشورها یکپارچه است ، یعنی نظارت بانک، بیمه و بورس یکپارچه است البته آنجاهایی هم که یکپارچه است هم زیر شاخه دارند ، یعنی اسم اصلی بانک مرکزی است ولی بیمه بخش خود را دارد و در یکسری از کشورها که مجزا است کارهای مختلفی میکنند ، برای اینکه این هماهنگی اتفاق بیافتد تعارض تصمیم سازی اتفاق نیافتد که یکی از اینکارها اعضای متقاطع است .
فرض کنید الزام قانونی است که 3 نفر از شورای بورس در شورای عالی بیمه باشند و دونفر از شورایعالی بیمه هم در شورای پولی باشند، این یک راهی است برای اینکه هم افزایی ایجاد کند و تضاد درتصمیم گیری ایجاد نکنند از اعضای متقاطع استفاده میکنند.
اگر به عنوان یک موضوع به پژوهشکده داده شود باید بررسی شود و پژوهشکده بیمه میتواند این موضوع را به صورت مشترک با پژوهشکده پولی بررسی کند و ممکن است یک راه، تاسیس شورای ثبات باشد و ممکن است که راههای دیگری که در دنیا تجربه شده که این مشکلات را برطرف کنند استفاده شود.
ولی الان این موضوع یک مشکل است که خیلی ازمواقع درخیلی از جاها اصلا سیاستهایی که صنعت بیمه دنبال میکند در بورس جدی گرفته نمیشود و ممکن است مانع عمده آن شوند، یا برعکس بنابراین این موضوع قابل بررسی است.