اختصاصی چابک آنلاین؛
بیمۀ های عمر و زندگی رقیب دیگر بازارهای سرمایه گذاری نیست + فیلم
معصوم ضمیری، مدیرعامل شرکت بیمه پاسارگاد: در ارتباط با بیمههای زندگی دو دیدگاه کاملاً متفاوت وجود دارد.

چابک آنلاین، بهاره تاجرباشی، تعدادی از همکاران در صنعت بیمه، بیمۀ زندگی را وسیلهای برای سرمایهگذاری میدانند، یعنی همانطور که یک نفر پول خود را در سپردهی بانکی میگذارد، میتواند به جای این کار بیمۀ زندگی خریداری کند.
به عبارت سادهتر بیمۀ زندگی را رقیب دیگر بازارهای سرمایهگذاری میدانند.
من با این دیدگاه مخالفم، بیمۀ زندگی بیمۀ تأمین فروشی است، یعنی یک تأمین را به بازار عرضه میکند.
علت اینکه آن را یک بازار سرمایهگذاری نمیدانم این است که در کشوری مثل کشور ما که اقتصاد پر نوسانی دارد سرمایهگذاری نمیتواند بلندمدت باشد، اما تأمین همیشه بلندمدت است.
اگر بخواهم یک مثال خیلی ساده بزنم، زوجی که صاحب فرزندی میشوند با دو سوال اساسی مواجه هستند.
یک اینکه این کودک در نبود آنها چه تأمینی دارد و دوم اینکه نیازهای آیندهی این کودک قرار است چگونه تأمین شود.
به هر حال این کودک برای دانشگاه یا ازدواج به منابع مالی جدید نیاز دارد و وظیفهی بیمۀ زندگی هم این است که پاسخگوی همین نیازها باشد.
بیمۀ زندگی نباید به دنبال این باشد که چطور میتواند پول بیشتری دربیاورد، بلکه باید نیازهای جامعه را بسنجد و برای آنها فرمول تأمین نیاز ارائه دهد.
من در زمینۀ بیمۀ زندگی مانند گروهی فکر میکنم که رویکرد دوم را قبول دارند.
شخصی که به این رویکرد معتقد باشد بلافاصله تصدیق خواهد کرد که بیمۀ زندگی یک بیمهنامۀ بلندمدت است.
فروش و عرضۀ بیمهنامۀ بلندمدت در بازار راه و روشهای خود را دارد، اگر بیمهنامۀ بلندمدتی برای یک نفر عرضه میشود، ممکن است این بیمهنامه برای شخص دیگر اصلاً مناسب نباشد.
به عبارت دیگر من معتقدم بیمۀ زندگی مثل کتشلوار دوزیهای قدیمی است که باید متناسب با تن یک نفر دوخته شود.
یک فروشندهی خوب در بیمههای زندگی کسی است که مصاحبهگر خوبی باشد و بداند که مشتری در آینده چه نیازهایی دارد و به کدام یک از این نیازها میتوان از طریق بیمۀ زندگی پاسخ داد.
فروشندۀ خوب باید برای تن مشتری، لباس بیمۀ زندگی خوبی را طراحی کند و بدوزد.
همچنین اگر وی به این نتیجه برسد که مشتری نیازی به این بیمه ندارد باید صادقانه به او بگوید، مثلاً بگوید شما در شرایط اقتصادی قرار دارید که بیمۀ زندگی به کارتان نمیآید و بهتر است به سراغ سرمایهگذاریهای دیگری بروید.
این اختلاف دیدگاه و سلیقه هنوز هم در بازار ما وجود دارد، اما به هر حال باید برای هردو گروه احترام قائل بود، هرچند که خود من با گروه دوم موافقم.
طراحی بیمههای زندگی بیمۀ پاسارگاد هم با دیدگاه دوم سازگار است، یعنی بیمهنامۀ بلندمدتی را برای نیازهای آیندۀ مشتریان عرضه میکند.
با این مقدمه میتوان گفت که مردم ایران امروزه نیازمند یک تأمین هستند، نه یک سرمایهگذاری.
مثلاً هر فردی یک درآمد ثابتی دارد چون مشغول به کار است، اما یک روز بازنشسته خواهد شد و برخلاف جوامع غربی هزینههای زندگی افراد در بازنشستگی چند برابر خواهد شد.
در جوامع غربی این گونه نیست و هزینۀ زندگی افراد در بازنشستگی کاهش پیدا میکند، چرا که بچهها به سراغ زندگی خود میروند و از هزینههای خانواده کاسته میشود.
اما در کشور ما و در فرهنگ کشورهای شرقی موضوع برعکس است و هزینهها بالاتر میرود.
بنابراین در کشور ما هر ایرانی باید به این فکر کند که اگر روزی نیازمند تأمین باشد، این تأمین باید چگونه باشد.
به جرات میتوان گفت با توجه به رشد جمعیت و توان مالی دولتها این تأمین را نمیتوان بر دوش دولتها انداخت، چرا که آنها از پس این تأمین برنخواهند آمد.
بنابراین تنها راه این است که مردم در دوران پر درآمد و کاری خود به مجموعۀ بیمههای زندگی بپیوندند و برای آیندۀ خود تأمین بخرند.
مثل بیمۀ درمان تکمیلی که همۀ ایرانیان با آن آشنا هستند.
زمانی بود که یک فرد با داشتن پوشش تأمین اجتماعی و خدمات درمانی خیالش راحت بود، اما امروزه اگر وارد بیمارستان شوید اولین سوالی که پرسنل آن از شما میپرسند این است که «بیمهنامه تکمیلی دارید؟»
یعنی بیمه نامۀ تکمیلی درمان امروزه در بازار ما مهمتر از بیمههای پایه شده است.
اگر کسی بیمۀ پایۀ تأمین اجتماعی یا خدمات درمانی را نداشته باشد خیلی جای نگرانی نیست، اما اگر بیمۀ تکمیلی نداشته باشد اوضاع فرق میکند.
روزی خواهد رسید که بیمههای تکمیلی بازنشستگی که از طرف شرکتهای بیمه در بازار عرضه میشوند به همین میزان اهمیت بیمههای تکمیلی درمان خواهند رسید.
امیدواریم که بتوانیم آمادگی لازم را برای مردم در چنین روزی فراهم کنیم تا بتوانند از مکانیزمهایی که وجود دارد استفاده کنند.
در چنین روزی فردی که از صندوق بازنشستگی پایه، ماهیانه مبلغی را دریافت میکند، برای ادارۀ زندگی خود از یک صندوق اختیاری مبلغ بیشتری را دریافت خواهد کرد.
در اینجا دو تکلیف وجود دارد که یکی متعلق به مردم است و دیگری متعلق به صنعت بیمه.
وظیفۀ مردم این است که با توضیحاتی که مسئولین صنعت بیمه ارائه میکنند، به اهمیت موضوع پی ببرند. وظیفۀ صنعت بیمه هم این است که آمادگی پذیرش این درخواست را داشته باشد.
بیمۀ پاسارگاد نزدیک به یک سال است که این بیمهنامه را عرضه میکند و جمعیت نسبتاً خوبی هم به آن پیوستهاند، درحال حاضر نزدیک به ۶۰۰ هزار نفر را تحت پوشش بیمهنامۀ مستمری داریم.
این افراد میدانند که در آینده در کنار دریافتهای پایه نیاز به یک مستمری تکمیلی خواهند داشت.
بنابراین صنعت بیمه با یک تکلیف ملی روبهرو است و همۀ شرکتهای بیمه باید دست به دست یکدیگر بدهند و به این نیاز قطعی سرمایۀ انسانی کشور را پاسخ دهند.
بسیاری از مردم در زمان اشتغال توان پرداخت حق بیمه را دارند و باید از آن استفاده کنند تا برای زمانی که دیگر اشتغال ندارند تأمین خوبی را فراهم کنند.