اختصاصی چابک آنلاین؛
تنها راه نجات صنعت بیمه از این وضعیت نظارت مالی و سیستمی است
صنعت بیمه، همواره به عنوان یکی از ارکان اساسی اقتصاد کشور مطرح بوده و گام برداشتن در راستای تحقق هدف تعیین شده در افزایش ضریب نفوذ بیمه، یکی از دغدغه های این روزهای اهالی صنعت بیمه است.
چابک آنلاین، بهاره تاجر باشی، یکی از راههای افزایش ضریب نفوذ، به روزرسانی آیین نامههای بیمه مرکزی و به موازات آن، ارتقای عملکرد صنعت بیمه از جمله بیمه مرکزی و سندیکای بیمه گران است.
آیین نامه 90 بیمه مرکزی، یکی از آیین نامه هایی است که این روزها در دست بررسی قراردارد زیرا این آیین نامه،یکی از زمینه های خوب برای جهت دهی به حرفه ای گری فعالیت سرمایه انسانی در مشاغل حساس صنعت بیمه است.
اصلاح آیین نامهها، رسیدگی به امور شرکتها و مطالبهگری ازسازمانهای بیرون صنعت بیمه، تنها بخشی از دغدغه این روزهای اهالی صنعت بیمه را تشکیل می دهد.
چابک آنلاین، با محمد حیدری،مدیرعامل شرکت بیمه کارآفرین درخصوص اصلاح آیین نامه ها و چالشهای این روزهای صنعت بیمه گفتگویی انجام داده که از نظر می گذرد:
چابک آنلاین: با توجه به روند اصلاح آیین نامه 90 اگر قرار باشد یک شرکت بیمه معاونین خود را انتخاب کند هیات مدیره در این امر دخالت خواهند کرد و از طرفی، برخی مدیران معتقدند که دخالت بیمه مرکزی در امور داخلی شرکتها باید کمرنگترشود ؟ با کدام نظرموافق هستید؟
حیدری: اولین وظیفه بیمه مرکزی دفاع از حقوق بیمه گذاران و بعد از آن هدایت و نظارت امر بیمه درکشور است، یعنی دریافت خسارت یک اصل در صنعت بیمه است و از طرفی هم اگر سهامداری سرمایه ای دریک شرکت آورده متضرر نشود.
اگر نظارت مالی، سیستمی و صحیح انجام شود بسیاری از دغدغههای اهالی صنعت بیمه برطرف خواهد شد.
چابک آنلاین: درحال حاضراین دغدغه وجود دارد که اگر صلاحیت فنی مدیران به خود شرکتهای بیمهای داده شود چه اتفاقی میافتد؟
حیدری: این دغدغه به این دلیل ایجاد شده که برای نظارت مالی فکر نشده، اگر بیمه مرکزی بتواند نظارت مالی را نهادینه کند، یعنی گرفتن ذخیره خسارت معوق سیستمی باشد و کارشناس محور نباشد، زیرا مدیرعامل، معاون و مدیر همه بخشی از این سیستم هستند که عملکرد همه آنها در حوزه مالی است و نظارت مالی بلند مدت است، دراین صورت ، بسیاری از مشکلات برطرف خواهد شد.
یعنی هرچقدر که نظارت فنی بر روی شرکتها آزادتر شود به موازات آن، نظارت مالی باید محکمترو سیستمیتر شود و استقلال شرکتها هم باید پله به پله باشد و از سمت جزء به کل باید حرکت کرد، یعنی از سطح مدیرعامل و معاون نباید شروع شود اول از سطح پایینتر باید شروع کرد،سپس گام های بعدی برداشته شده و مداخله در امور شرکتها کاهش یابد ، این تفکر و ایده درست است اما ابتدا باید هدف تعریف شود و بعد راههای رسیدن به آن مطرح شود.
اگربیمه مرکزی درانتخاب و تعیین صلاحیت هیات مدیره دقت کند بقیه موارد حل میشود و اگر فردی که برای هیات مدیره انتخاب میشود کارنامه بیمهای داشته باشد هرگز معاون فنی غیرحرفهای انتخاب نمیکند، چون میداند چه کار میکند و از کارنامه و سابقه خود میترسد، پس اگر چیدمان اصلی درست باشد بقیه چیدمان شرکت ها هم درست میشود و مدیرعامل و هیات مدیره میتوانند مدیران خود را به درستی انتخاب کنند.
مسیری که بیمه مرکزی انتخاب کرده مسیر درستی است ولی اینکه مشکلات را کمتریا بیشتر میکند به عقیده من، تاثیر زیادی ندارد.
چابک آنلاین: نظر شما در مورد خروج مدیران با سواد بیمهای از صنعت بیمه چیست؟
حیدری: دانش تئوریک را قبول دارم و لازم است ، زیرا اگر تئوری نباشد اجرا هم نخواهد بود ولی صرف تئوریک بودن با کارنامه اجرایی نمیخواند، برخی از مدیران برای تدریس و آموزش خوب هستند اما کارعملیاتی باید کارنامه اجرایی هم داشته باشد.
گاهی افرادی در سمتهای اجرایی هستند که دانش تئوریک بسیار بالایی دارند اما برای اجرا عملکرد خوبی ندارند و ممکن است که اجرا را قفل کنند.
برخی افراد ، ایدههایی میدهند که زیرساخت آن در صنعت بیمه وجود ندارد و خروجی هم نخواهد داشت و تنها وقت وهزینه را از بین برده و اثربخشی لازم را ندارد.
ابتدا باید بر روی پایه کار، تمرکز کرد که شامل نرم افزارها و دیجیتالی شدن رفتارها است و همچنین باید کاری کرد که گذشته تکرار نشود.
ارائه تئوریهای پیشرفته برای سازمانهایی است که زیرساختهایی درستی هم دارد، وقتی زیرساخت وجود ندارد و افراد آموزش کافی ندیدهاند با یک مدل پیشرفته کنار نمیآیند، همه کارها باید گام به گام طی شود و اگرهمه چیزرا یکدفعه و با هم عملیاتی کنید شکست میخورید .
گاها دانش یک فرد به درد مجموعه متبوع وی نمیخورد و این تناسب و توازن یک ضرورت است و افرادی هستند که سواد بسیاربالایی دارند اما درسطح تئوری هستند درصورتیکه میتواند به عنوان مدیریک مجموعه، درحد پائین تری، راهکاری ارائه دهد که قابلیت اجرایی شدن داشته باشد و مسائل پیشرفته را درکلام ساده بیان کند که خروجی و بهره وری داشته باشد.
مدیرانی که بسیار بادانش هستند در یک سطح مطالب را عنوان میکنند که اصلا عملیاتی نمیشود و زیر ساخت آن وجود ندارد یعنی یک وزنه ده تنی روی پایهای قرار میگیرد که تحمل یک تن را دارد و هرجایی که می روند سیستم نمیتواند آنها را جذب کند و مدیر بالادستی مجبور میشود آنها را جابه جا کند زیرا شکایت زیاد شده و سیستم میخوابد .
چابک آنلاین: نظر شما درخصوص اصلاح اساسنامه سندیکای بیمه گران و افزایش ضمانت اجرایی آن چیست؟
حیدری: دبیرکلهای دورههای قبلی سندیکای بیمه گران هم افراد ضعیفتری نبودند اما اگر الان ازهرفردی بپرسید کدام دوره سندیکا پربازدهتر بود میگویند دوره دکتر کریمی.
تا قبل ازدبیر کلی دکترکریمی ، همه دبیران کل نگاه به درون داشتند و از زمان دبیرکل فعلی حداقل 50 درصد نگاه به بیرون صنعت بیمه معطوف شده است.
همین نگاه به بیرون منجر به حل مشکلاتی از جمله مالیات، تامین اجتماعی وعوارض شهرداری شد که کارهای بسیار بزرگی هستند و حتی یکی از این کارها برای دوره وی کافی بود، پس تا وقتی که سندیکا به دنبال حمایت منافع صنف است اول باید مشکلات بیرونی را حل کند و اگر نگاه بیرونی داشته باشد یک سندیکای موفق است ولی اگر بخواهد کمیته انضباطی را اضافه کند و نگاه خود را معطوف به درون صنعت کند این فایدهای ندارد زیرا درگیر تعارفات میشود.
ماموریت سندیکا باید نگاه به بیرون باشد همانند اینکه سازمانها، عوارض دریافتی از صنعت بیمه را کجا هزینه کردند و اینکه اختیاری ندارد با اصلاح اساسنامه اتفاقی نمیافتد.
زیرا خود سندیکا نمیتواند برای خود اختیار تعریف کند و سندیکا بیشتر یک NGO است که باید صدای خود را بلندتر کند که در اینجا میتواند از صدای گویای رسانه استفاده کند و مسئولین را متوجه کند.
آن چیزی که الزام قانونی میخواهد بیشتر درخصوص درون صنعت است که این اصلا جواب نمیدهد و ساختارسندیکا از هم میپاشد.
بیمه مرکزی نتوانست جلوی نرخ شکنی را بگیرد و سندیکا هم نخواهد توانست و این مشکل فقط با نظارت مالی برطرف میشود.
تنها راه نجات از این وضعیت نظارت مالی است ، یعنی نظارتهای سیستمی باید طراحی شود که قابل دور زدن و داده ساختن نباشد اگر این اتفاق افتاد گامهای پیشرفت درست پیش می رود.
هرشرکتی در انتهای کار خود یک کارنامه به نام ترازنامه و صورت سود و زیان دارد که اگر دادهها ازاستحکام کافی برخوردارباشد نیازی به نظارت بیمه مرکزی و سندیکای بیمه گران ندارد چون سهامدار دارد و همچنین دولت و سازمان بورس هم برآنها نظارت دارند.
بیمه مرکزی به دلیل اینکه دغدغه کنترل درون صنعت بیمه را دارد، نمیتواند به بیرون از صنعت فکر کند و دائما درحال کنترل شرکتهای بیمهای است که به همین دلیل هم صنعت بیمه کوچک مانده زیرا تمام انرژی و وقت بیمه مرکزی صرف مدیریت شرکتهای بیمهای شده است و نگاه بیرونی ندارد.
درصد بیشتری از نگاه باید بیرونی باشد که بسترها درست شود و تا وقتی که بیمه مرکزی و سندیکای بیمه گران نگاه خود را همسو نکنند نمیتوانند مطالبه خود را از بیرون بگیرند.
درحال حاضر بیشتر نگاه بیمه مرکزی به درون صنعت است و نگاه بیرونی نیاز به توجه بیشتری دارد؛ همچنین اگر سندیکای بیمهگران نیز روند نگاه بیرونی را که دارد بیشتر از این کند ، بدیهی است که میتوانیم منتظر اتفاقات بهتری باشیم.